⚜ بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (علیه السلام) برگزار می‌کند:

🔰 علل فروپاشی شوروی و تاثیر آن بر نظام بین‌الملل
بررسی سیر تاریخی فروپاشی شوروی و تاثیر آن بر مناطق مختلف جهان

🔸 دکتر روح الامین سعیدی
عضو هیئت علمی دانشگاه امام‌ صادق علیه السلام

🗓 تاریخ:
چهارشنبه ۱۳ دی‌ماه ۱۴۰۲

⏰ زمان:
ساعت ۱۵:۰۰

جلسه به صورت مجازی برگزار خواهد شد.

🌐 لینک نشست:
https://vc.isu.ac.ir/ch/basij3

به نام خدا

گزارش نشست بررسی علل فروپاشی شوروی و تاثیر آن برنظام بین الملل

با سخنرای دکتر سعیدی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام

دکتر سعیدی، ضمن بیان ابعاد فروپاشی شوروی و اهمیت مطالعه و بازخوانی آن فرمود:

اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک ابرقدرت در نظام بین الملل مطرح شد. نظام بین الملل پس از پایان جنگ جهانی دوم شاهد شکل گیری ابرقدرت ها بوده است، یعنی در دوران مدرن، پس از قرارداد وستفالیایی هیچ مصداقی برای مفهوم ابرقدرت شکل نگرفته بود و نظم حاکم بر نظام بین الملل تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم، نظم موازنه قوا بود. ایالات متحده در غرب و اتحاد جماهیر شوروی در شرق، به عنوان نخستین ابرقدرت ها در نظام بین الملل مطرح شدند. به طور کلی ابر قدرت به کشوری گفته می شود که توانمندی هایش از مجموع توانمندی های سایر کشور ها بیشتر می باشد. پس از پیدایش و تکامل این دو ابرقدرت، نظام بین الملل درضعیت موازنه قدرت دو قطبی قرار گرفت. این دو قدرت، علاوه بر برخورداری از تکنولوژی و فناوری مدرن و مستقل، از دو فرهنگ و ایدئولوژی مستقل نیز برخوردار بودند. ایالات متحده از ایدئولوژی لیبرال سرمایه داری و شوروی از ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم برخوردار بودند.

سوالی که مطرح می شود، این است که چه زمانی یک ابرقدرت دچار فروپاشی و افول می شود؟ به طور کلی وقتی که یک ابرقدرت از گستردگی بیش از حدی برخوردار می شود، یعنی حضور در سرتاسر جهان را به منظور پشتیبانی از متحدان خود ضروری می یابد و دامنه گستردگی وظایف و تعهدات خود را بسیار گسترش می دهد، ابرقدرت دچار فرسودگی می شود. با توجه به گستردگی قلمرو بلوک شرق که ناظر به دکترین لئونید برژنف، مطابق با اصل حاکمیت محدود اقمار اداره می شد، اتحاد جماهیر شوروی را دچار فرسودگی کرده بود. این مسئله باتوجه به گسترش جنگ سرد و هزینه های سنگین آن در حوزه های مختلف، خصوصا نظامی منجر به فرسوده شدن ساختار اقتصادی شوروی گشت. این امر درحالی بود که اقتصاد ایالات متحده، مبتنی بر بازار آزاد و تعامل گسترده بین المللی بوده و دچار چنین فرسودگی نشد. طی سالیان جنگ سرد، شوروی دچار فرسودگی ساختاری، چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه فرهنگی گشت و نظام کمونیستی نتوانست خود را بازتولید نماید. درواقع شکست اصلی شوروی بنا به نظر جوزف نای، اندیشمند علوم سیاسی، ابتدا افول و اضمحلال فرهنگی این کشور بود. تولید فیلم های هالیوودی و ایجاد تصویری کارت پستالی از بلوک غرب، جامعه بلوک شرق را دچار آشفتگی نمود. منطق بسته اتحاد جماهیرشوروی و حالت توتالیتر آن که از آزادی های اولیه مدنی جلوگیری می کرد، از عوامل درونی اضمحلال فرهنگی این کشور می باشد.

ورورد اتحاد جماهیرشوروی به افغانستان و هزینه های سرسام آور نبرد در این کشور، ضربه دیگری به بدنه اقتصادی این کشور وارد نمود. هزینه های سنگین ارتش باعث نارضایتی مردم از دولت شوروی شده بود. افزایش هزینه های نظامی توسط رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا، باعث اقدام متقابل شوروی شده بود. اما ساختار اقتصادی این کشور، توانایی تحمل آن را نداشت.

افزایش عرضه نفت توسط کشور های عربی با پشتیبانی آمریکا، باعث کاهش شدید قیمت نفت شد. این مسئله باتوجه به اتکای بودجه شوروی به درآمد حاصل از فروش نفت، ضربه سنگینی به اقتصاد این کشور تحمیل نمود.

در سال 1985 اتفاقی تعیین کننده در آینده اتحاد جماهیر شوروی به وقوع پیوست و آن هم، روی کار آمدن میخائیل گورباچف، رهبری اصلاح طلب بود. در این دوران، روابط امریکا با شوروی برقرار گشت. گورباچف با برنامه ریزی اصلاحاتی اساسی در ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور، ریسک بزرگی را متقبل شد. ساختار فاسد شوروی، ظرفیت چنین اصلاحاتی را نداشت

گورباچف دو سیاست اصلاحی پرسترویکا و گلاسنوست را در پیش گرفت. گلاسنوست ناظر به اصلاحات سیاسی همچون آزادی مذهب و… بود. این مسئله باعث خشمگین شدن دو گروه از سیاستمداران در شوروی گشت، دسته اول کمونیست های رادیکال که این اقدامات را در راستای تضعیف ارزش های کمونیستی می دانستند و دسته دوم، اصلاح طلبان رادیکال بودند که این اقدامات را کافی نمی دانستند. یکی از این اصلاح طلبان رادیکال، بوریس یلتسین، نخستین رئیس جمهوری فدراسیون روسیه بود. پیاده سازی سیاست گلاسنوست باعث آزاد شدن موج عظیمی از اعتراضات در این کشور شد. سیاست پرسترویکا که اصلاحاتی اقتصادی و ساختاری بود، منجر به کاهش نفوذ حزب کمونیست در ساختار پارلمانی این کشور گشت. اجازه تاسیس کارخانه های خصوصی و خصوصی سازی های گسترده اموال دولتی، منجر به خارج شدن ضمام امور از دست گورباچف گشت. در این حال، ریگان با فشار آوردن بر گورباچف به منظور کسب امتیازات بیشتر از او، همچون مطرح کردن طرح خیالی جنگ ستارگان، باعث دادن امتیازات بیشتر توسط شوروی به آمریکا شد.

پس از ارزیابی های رهبران شوروی مبنی بر این که ساختار فرسوده این کشور، ظرفیت مدیریت اقمار خود در سرتاسر جهان را ندارد، سیاست سیناترا را در پیش گرفت، این سیاست که از یک موسیقی گرفته شده بود به معنی بگذار کارخودش را بکند، سیاست اصلی گورباچف بود که منجر به فروپاشی بلوک شرق و درنهایت خود اتحاد جماهیر شوروی گشت. سیاست گورباچف باعث شکل گیری نگرش خانه مشترک اروپایی برای غرب گشت.

پس از گسترش ناکارمدی ساختار و منفور شدن چهره کمونیست ها در اذهان عمومی، زمینه برای روی کار آمدن بوریس یلتسین فراهم گشت. پس از استعفای گورباچف، فروپاشی رسمی شوروی در سال 1991 رقم خورد.

نتیجه گیری:

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، نظام بین الملل را به سمت جهانی تک قطبی با محوریت ایالات متحده قرارداد. در مجموع دونکته ای که در جهان امروز نیز حائز اهمیت می باشد به شرح ذیل است:

1- گستردگی بیش از حد یک ابرقدرت منجر به از نفس افتادن یک ابرقدرت می شود. همانطور که گستردگی شوروی باعث فرسودگی ساختار آن شد. رقابت سرسام آور این ساختار فرسوده با آمریکا باعث فروپاشی اقتصادی آن گشت.

2- ایدئولوژی و گفتمان حاکم بر نظام بین الملل؛ یکی از علل اصلی فروپاشی شوروی، همانطور که ذکر شد، فروپاشی ایدئولوژیک آن بود. کمونیسم در مقابل سرمایه داری نتوانست خود را بازتولید کند و جای خود را در بین مردم حفظ نماید.

در دوران حاضر نیز، ایالات متحده دچار گستردگی بیش از حد شده است و توانایی مدیریت حضور خود در سرتاسر جهان را ندارد، این مسئله باعث روی آوردن امریکا به متحدان منطقه ای خود و تفویض برخی اختیارات به آن ها شده است.

 

 

دفتر دیپلماسی واحد سیاسی
__________________________________
🇮🇷 بسیج‌دانشجویی‌دانشگاه‌امام‌صادق(علیه‌السلام)