از بدیهای خرید اینترنتی این است که آدم خیلی حالیاش نمیشود آن کسی که پشت این صفحه نشسته، چه ریختی است؟ چطور آدمی است؟ این موضوع آنقدر جذاب است که عدهای، چهرهی احتمالی پلفترمهای معروف را با هوش مصنوعی در آوردند. البته بهغیر از هوش مصنوعی، میتوان از شبکههای اجتماعی کمک گرفت و مکشوفهی این سایتها را دید!
نمونهاش همین عکسی که چند وقت پیش از کارمندانِ مکشوفهی دیجیکالا منتشر شد. به تعبیر بهتر، بازمنتشر شد. چراکه گفته شده اصل انتشار این عکس به خیلی وقت پیش و از طریق لینکدین کم مخاطب یکی از کارمندها صورت گرفته است. البته در روزهای خود اغتشاشات هم، دیجیکالا علنیتر از این از بیحجابی کارمندانش دفاع کرده بود. یک روز کارمندان دیجیکالا میبییند روی آینه دستشویی زنانه، برچسبهای «تو آغاز شجاعتی» و «تو آغاز تغییری» و … زده است. آنها هم در آینه عکس میگیرند و توییت میکنند. اکانت رسمی دیجیکالا هم توییتشان را لایک میکند. بعد از همه اینها و خیلی بیشتر از اینها، به گوشهی قبای ناظران بر خورده و دو تا از دفترهای دیجیکالا پلمپ شد. دیجیکالا هم یک ایمیل به کارمندانش زد که دخترهای خوبی باشید و حجاب عرفی را رعایت کنید دیگر. و تمام شد. فکر هم نکنیم که فقط یک دیجیکالا یا طاقچه که عکسشان درآمده این طور هستند. گزارش افراد حاضر در این محیط، فراگیری این فرهنگ در شرکتهای حوزه اقتصاد دیجیتال را تأیید میکند.
برخی فروشندگان دیجیکالا گواهی میدهند که در این مدت میزان بازدید از محصولات افزایش چشمگیر داشته است! نه خانی آمده و نه خانی رفته؛ فقط دیجیکالا با لگد زدن به نظام برای مخاطب اصلیِ خود، یعنی آن کلانشهرنشینهایی که زندگی مدرن را میپسندند، یک درجه محبوبتر شد. نه اینکه بگویم دیجیکالا از عموم مردم و حتی حزباللهی جماعت کم مشتری دارد؛ ولی چه کسی حس و حال کمپین زدن و #نه_به_دیجیکالا ترند کردن و این چیزها را دارد؟ حالش هم باشد، رسانهاش نیست. رسانهاش هم باشد، ترس از دوقطبیتر کردن جامعه هست. همین مانده که بعد از رسانههای اجتماعی، در سایتهای خرید اینترنتی هم یک شکاف جدید ایجاد شود. اما اینها روضهی مکشوفهی دیجیکالا نیست! هر مرثیهخوان پیشپا افتادهای این روضهها را میداند.
فرض کنید یک مهسا امینی دیگر از دنیا برود، یک بار دیگر بنزین گران بشود یا هر بهانه آشوب دیگری برای ضدانقلاب به دست آید. وسط ناآرامیها، دیجیکالا و اسنپ تصمیم بگیرند که تا آرام شدن اوضاع (بخوانید تا حکومت بعدی) خدمترسانیِ خود را متوقف کنند. میتوانید آن روزِ تهران را تصور کنید؟ اولاً که بدون تردید با شروع چنین جریانی، اسنپ و دیجیکالا تنها نخواهند ماند و سلسلهوار، دیگر شرکتهای از جریان استارتآپ که با فرهنگ غربی و سرمایهداری پا گرفته اند، خود را کنار خواهند کشید. (بماند که همهشان نان جمهوری اسلامی را خوردهاند.) ثانیاً مردم این پیام را دریافت میکنند که این بار جدی جدی کار جمهوری اسلامی تمام است. این شورش، دیگر کار اینترنتشنالِ لندن نشین نیست که هرچه بشود، باز دهنش به فلکهی نفت سعودی وصل میماند؛ بلکه کار کسبوکارهای داخل جمهوری اسلامی است که اگر فردا، باز هم جمهوری اسلامی باشد، کلاهشان پس معرکه است! پس این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست!
معاونت علمی دولت روحانی، بیآنکه بتوان نیت بدی به او نسبت داد، فرهنگ استارتآپی را ضریب داد. این اتفاق در شرایطی افتاد که حاکمیت، ظرفیت تنظیمگری مورد نیاز برای سر جا نشاندن چنین ابرشرکتهایی را نداشت. این شد که امروز رقابت و عدم انحصار برای این شرکتها، فقط یک شوخی است. تردید دارم که سهم از بازار همهی رقبای دیجیکالا روی هم به پای دیجیکالا برسد. اگر هم برسد خیلی مهم نیست. مسئله این است که همه در یک مدل مشابه فکری بالا آمدهاند و در موقعیتهای حساس سیاسی اجتماعی، رهبری شرکتهای بزرگ را خواهند پذیرفت. روضهی مکشوفه دیجیکالا و همهی استارتآپهای دیروز و شرکتهای خدمات اینترنتی امروز، قدرت انحصاری و فرهنگ غربزدهی آنها است.
با همه اینها، میتوان گفت که این شرکتها، بیشتر از سیاسی، بازاری هستند. از کارهای سیاسیشان هم میخواهند پول دربیاورند. ما اسمش را میگذاریم حمایت از اغتشاشات، خودشان میگوید تبلیغات و جذب سرمایهی اجتماعی. اولاً باید بتوانیم از ایدههای صد من یک غازِ سلبریتیهای حزباللهی عبور کنیم. جریمه 50 و 100 میلیاردی دیجیکالا، نتیجهای ندارد جز نارضایتی بیشتر او و ناامیدی تمام کسانی که امیدوارند یک کسبوکار سالم داشته باشند. بعد از این، تازه باید به فکر تنظیمگری و بازارسازی واقعی باشیم. نه اینکه کسی با برخورد سخت و تند با شرکتهای متخلف مخالف باشد، اما این کار وقتی فایده دارد که سرمایهی اجتماعی کافی برای آن را داشته باشی؛ نه در شرایط امروز که مهندسان و استارتآپهایت با حمایتها و دانشگاههای دولتی رشد میکنند و بعد بیمعطلی از ایران میروند. یعنی از یک طرف، باید منافع و نقشآفرینی شرکتهای خصوصی را محترم بدانیم و بستر فعالیتشان را فراهم کنیم و از طرف دیگر، روال رایج زیستبوم استارتآپی برای شکلگیری چنین شرکتهایی را بشکنیم یا لااقل نسخههای موازی را فعال کنیم.
توضیح بیشتر اینکه مشابه عموم مردم که با بد شدن وضعیت اقتصادی، به کل نظام بدبین میشوند، بخش خصوصی هم با فراهم نبودن شرایط اقتصادی لازم برای رشد، به کل نظام بدبین میشود و این الزاماً ریشه در خباثت یا همچین چیزی ندارد. نیازهای واقعی و به حق بخش خصوصی را بشناسید و برایش فکری بردارید. مثلاً بازار خارجی، چیزی است که دیجیکالا سالها به دنبالش بوده است. نه اینکه بگویم مذاکره کنید و بازارهای اروپایی را برای شرکتها باز کنید (که اصلاً در حد رقابت با رقبای بینالمللی نیستند) ولی میتوان به کشورهای منطقه، مخصوصاً آنهایی که به ما نزدیکتر از آمریکا هستند ولی از خدمات آمریکایی استفاده میکنند ورود کرد. مسئله دیگری که داد این شرکتها را درآورده، مهاجرت نخبگان است. همبنیانگذار دیجیکالا در یکی از نشستهای اینوتکسِ امسال، به این مسئله بهعنوان یکی از چالشهای اساسی شرکتهای نوپا اشاره کرد.
اما این کافی نیست و باید به طرف دیگر ماجرا هم توجه کرد. مرور چگونگی بالا آمدن زیستبوم استارتآپی در ایران، خود بحث مفصلی است. با بررسی آن و تطبیق آنچه در ایران اتفاق افتاده با دیگر کشورهای آسیایی (مثلا ترکیه و مالزی) نفوذ عوامل خارجی در آن مشهود است. حتی اگر نفوذ را هم نپذیریم، غربی و غربزده بودن این محیط غیرقابل انکار است. حال چطور است که این همه بودجه دولتی خرج شتابدهندهها و پارک علموفناوریهای دولتی میشود تا این جریان، بدون ذرهای تغییر به حیات خود ادامه دهد؟ فضا طوری شده که اگر یک جوان مؤمن حزباللهی بخواهد یک شرکت نوپا تأسیس کند (که به خودیِ خود چیز بدی نیست) یا باید تقوای امیرالمؤمنین داشته باشد، یا کلاً بیخیال ماجرا شود. اگر زورتان به اصلاح فرهنگ موجود نمیرسد، لااقل برای تربیت و رشد یکسری آدم معتقد و وطندوست تلاش کنید که چهار روز دیگر، دیجیکالا در ناآرامیهای اجتماعی همه رقبایش را برادر کوچک خود نداند. انحصار فقط این نیست که یک شرکت تمام صنعت را به دست بگیرد، بلکه اگر یک شرکت مطمئن باشد همه رقبایش طبق میل او عمل خواهند کرد هم شاهد انحصار هستیم.
ارائه راهکار کامل مواجه با دیجیکالا مدنظر این نوشته نیست؛ کمااینکه در توان نویسندهاش هم نیست. اما میتوان گفت، آن چیزی که دیجیکالا و امثال آن را هم خواهد ترساند و هم انگیخته خواهد کرد، رقابت و بازار واقعی است. فکری به حال این تک فرزند کنید که تنهایی، هم غصهدارش کرده و هم لوس بارش آورده است.