12 اردیبهشت 92، حسینیه هنر
صحبت های مسعود ده نمکی در افتتاحیه محفل فیلمنامه نویسان متعهد
یک فیلمنامه نویس متعهد، می بایست حدی بیش از یک کارگردان مبتدی داشته باشد و حتی درباره تهیه کنندگی نیز اطلاعاتی داشته باشد تا بتواند یک فیلمنامه عملی را بنویسد.
فیلمنامه به مصابه یک تز دکتراست. این جمله خوبی است که من از یکی از مسئولین فرهنگی بالاخره شنیدم. سینمای درپیت سینمایی است که فیلمنامه های خوبی ندارند اما کارهایی که توسط افرادی کارگردانی شده و بسیار خوب بوده است فیلم هایی بوده اند که توسط خود فرد تالیف شده باشد.
گاهی ممکن است برای درامدن یک فیلمنامه چندین نفر وحتی یک کارگاه 50 نفر ه بر روی آن کارکنند تا بتوانند فیلمی بسازند که درون آن درون مایه های فلسفی دیده شود.
شنیده ام که می گویند فیلم حدیث نفس کارگردان است. این گونه است که شما وقتی فیلمی را می سازید و فیلمنامه می نویسید وقتی فیلم را می بینید خودتان را در ان فیلم می بینید. کسی که در مورد انقلاب اسلامی فیلم می سازد قطعا به آن علاقه دارد و به همین سبب است که وقتی فیلم را می سازد خودش را در فیلم می بیند.
اینکه یک فرد روشنفکر درحال کارهای موازی است و در آن واحد سه یا چهار کار می کنند هیچ انتقادی نمی شود اما اگر یک فردحزب اللهی این کار را بکند همین بچه های حزب اللهی می ایند و می گویند که بیا و در اتاق فکرها آن را مطرح کن و به همین دلایل واهی یک فیلمنامه نویس یا فیلمساز حزب اللهی را به حاشیه می رانند.
این سیستم کنونی در سنیمای ایران سیستمی دیکتاتور و تمامیت خواه است و به همین سبب نخواهد گذاشت تا یک فیلمساز حزب اللهی به همین راحتی ها وارد سینمای آنها شود. اینکه خود من درباره یک فیلمی دوسال وقت می گذارم این است که من فیلم را بدون مطالعه و دانستن درباره آن مطلب نمی سازم
اگر 100 فیلمنامه نویس داشته باشیم و 10 فیلمنامه نویس خوب انقلابی داشته باشیم اگر در سال هریک از آنها یک فیلم هم بسازند باید کلاهمان را بیندازیم هوا! این نیست که آرمان و هدف ما این است اما همین برای شروع خوب است اما هدف و غایت این کار نیست.
کسی که می خواهد مثلا درباره دفاع مقدس بسازد باید از همین الان شروع کند و چند هزار کتاب را بخواند و یادداشت برداری کند تا بتواند یک فیلمنامه خب برای دفاع مقدس بسازد. من خودم ایده کارهایم را از 10 ، 20 سال پیش داشتم و به خودم می گفتم که اگر من زنده ماندم و سالم ماندم بروم و اینها را بسازم.این توصیه ای است که من به فیلمنامه سازان دارم.
شاید این حرفی که می زنم بیرون مضحک باشد اما شما که از طیف مذهبی و امام صادقی هستید اگر روشنفکری در شما رسوخ نکرده باشد( چون من مذهبی هایی که وارد سینما شده اند را دیدم همان ابتدا تحت تاثیر روشنفکری قرار گرفته اند و واداده اند) اصلا این طور نیست که عقاید آنها را بپذیریم. مرعوب آنها نشوید و هرچه را یاد گرفتید و مسلط شدید از من بشنوید نیتتان از همه اینها تاثیرگذار تر خواهد بود چراکه الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.هدفتان را می بایست مشخص کنید.
می گفتند وقتی آوینی می خواست فیلم های روایت فتح را بسازد با وضو این کار را می کرد .
آخرین تجربه و سفارش من به شما: شاید بعضا تضاد با مفاهیم اکادمیک باشد
- فیلم ببینید: حتما هرشب یک فیلم را ببینید. اما این بار با نگاه شخصیت پردازی ببینید. فیلم را کارشناسانه ببینید. حتی می تواند یک فیلم را دوبار ببینید.
- رمان بخوانید: کسی که می خواهد فیلمنامه نویس بشود حتما هرشب باید 100 صفحه رمان بخواند. رمان به شخصیت شناسی می دهد. به شما ایده داستانی می دهد.
- در آن موضوعی که قراراست کار کنید غرق شوید. بخش اعظمی از کارهایتان را برای مطالعه در آن زمینه صرف کنید.
اینها می شود بستری برای شروع کار شما . از شما آنهایی که می توانید کارگردانی نیز بخوانید. آموزش بازیگری نیز ببینید تا بتوانید فیلمنامه تان را بر اساس حس و حال یک بازیگر و قواعد آن بنویسید. اگر غیر از اینها باشد در سینما سرشما کلاه می گذارند و این طور که من می بینم این طور کاست که هیچ اتفاقی که نیفتد تا مدت ها قبل کارهای خوبی خواهد افتاد.
صحبت های علی نوری اسکویی، فارغ التحصیل رشته فیلمنامه دانشگاه هنر کالیفرنیا و عضو انجمن فیلمنامه نویسان آمریکا، از اساتید دوره فیلمنامه نویسان متعهد در جلسه افتتاحیه ی این دوره
فیلمنامه نویسی یک تخصص است. یک تخصص است که از دو وجه داشتن دانش و داشتن تجربه تشکیل می شود و از این طریق می توانید به ان دست یابید.
در سینمای ایران ، تجربه های ارزنده ای داریم. شناخت مبانی نظری فیلمنامه نویسی از برخی ابعاد به اموزش علوم انسانی شبیه است و نیاز به یک فرایند پرزحمتی برای یادگیرنده است. خیلی باید تلاش کنید تا به درک مفاهیم بپردازید.
فرای سینماگری متعهد ، اساسا فیلمنامه نویس خوب درایران کم داریم. عدم شناخت ساختارهایی که برای این مسئله هست یکی از دلایل مهم این فاجعه است.
کتاب های مختلف را در این زمینه مطالعه کنید. بهترین کتاب هایی که برای فیلمنامه نویسی تالیف شده اند اغلب در ایران ترجمه شده اش را داریم اما تنها این مسئله نیست و کافی نیست بلکه نیاز به توجه و درک شخصی از انها نیز داریم. واقعا پیچیده است.
البته کسی که بتواند فیلمنامه نویسی را خوب بخواند بعد از یک دوره ای می تواند آن را به خوبی تدریس کند. اما اینکه بخواهد بنویسد می بینید هیچ چیز نیست.اگر هزاران بار داستان بخوانید و نتوانید از ان برداشت کنید هیچ اتفاقی نمی افتد. باید تجربه نیز داشته باشد.نیاز به وقت زیادی دارد که برای ان صرف کنید و یاد بگیرید چطور فکر کنید.
یکی از مهم ترین مسائلی که امیدواریم در این دوره به ان برسیم این است که چگونه فکر کردن را بیاموزیم و نوع فکر کردن را بتوانیم انتقال دهیم. بتواند داستان را تجزیه و تحلیل کنید و بتواند کارشناسانه از ان استقاده کند و فیلمنامه خوبی خلق کند. به نظر من فیلمنامه یک میان رشته است و نیاز به دوره های مختلفی دارد.
وقتی درباره فیلمنامه نویسی صحبت می کنیم حتی بسیاری از نویسندگان ما درباره آنها مطالعه هم نکرده اند. فیلمنامه نویسی که هزاران بار فیلمنامه برای خودش ننوشته باشد نمی تواند فیلمنامه نویس باشد.
نیاز هست تا مفاهیم روانشناسی را خوب بدانید نه اینکه فقط در این زمینه مطالعه داشته باشید بلکه در ان زمینه نظر داشته باشید. در مورد فلسفه اسلامی . مهم این است که بتواند بدنه این علوم را درک کند و اگر نتوانید این کار را بکنید نخواهید توانست تا فیلمنامه خوبی بنویسید و این کار بسیار کار سختی است و نیاز به تلاش زیادی دارد.
هیچ استادی نمی تواند در جهان به شما فیلمنامه نویسی بیاموزد این را به قطع می گویم. شما می توانید فیلمنامه نویسی بیاموزید. این تجربه های شخصی شماست. مخاطب ایرانی را بشناسید. جامعه شناسی ایران را بدانید. و چقدر دانایی داریم که هنر چکاری در این راستا می تواند برای ما بکند که تازه اینها موقعی است که شما بتوانید ساختار فیلمنامه نویسی را بیاموزید و امیدوارم که در این دوره بتوانید به این همه تحقق ببخشید.
درک این مسائل موقعی حاصل شده است که شما بتوانید انها را به کار گیرید و در واقع وقتی از ان استفاده می کند این طور باشد که انگار دارید از نظر خودتان استفاده می کنید.
سینما، یک محصول وارداتی است تا زمانی که هیچ اندیشه ای مطالعه نکرده ام و نتوانم با یک سری مبانی از دید دیگری به ان نگاه کنیم و تا این زمان این سینما هنوز محصول وارداتی خواهدبود. اگر توانستیم به لحاظ نظری از این مسئله گذر کنیم می توان گفت که به یک سرمنزلی رسیده ایم.
بزرگترین ایراد این است که می اییم ساختار را به صورت خام برمیداریم و سعی می کنیم با همان ساختار فیلمی بسازیم که مفهومی مقابل آن مفهوم داشته باشیم که این مسئله شدنی نیست و کار اشتباه و عبثی نیز هست . باید به ساختار و مبانی آن فکر کنیم و بر ان احاطه کنیم و آزمایش کنیم. فیلم و اثرات ان را تجربه کنید چنانکه این کار را کرده اند و رمان ها و فیلم ها را این گونه تست کرده اند.
هنوز یک فیلمنامه نویس و سازنده نداریم که در یک زمینه بتواند 5 کارکند که همگی کارهای خوبی باشد کم داریم.
محتوا خیلی مهم است اما این محتوا درون فرم قرار می گیرد. نمود محتوا ، فرم است و فرم را باید بشناسید. احاطه شما بر فرم و نحوه ارائه آن باید بیش از محتوا و احاطه شما بر ان باشد.
همه چیز را از اساتید نخواهید همه چیز بیرون این دوره هاست. این نکته بسیار مهمی است که شما همه چیز را در این دوره ها یاد نخواهید گرفت.
این را جدی بگیرید. اینکه نمی توانید در عرض 12 جلسه یک فیلمنامه خوب بنویسیم اشتباه است مگر آنکه قبلا اتفاقی افتاده باشد و لزوم عرائضی که برای شما داشته ام. فرای این دوره سعی کنید فضایی که عرض کردم را ایجاد بکنید و با دانش فنی مورد نیاز این حوزه وارد شوید. شما نخواهید توانست که این فیلمنامه نویسی را در کنار کار خودتان انجام دهید. شما در کنار پزشکی نمی توانید فیلمنامه نویسی کنید این را به جرات می گویم که نمی توان به هیچ وجه این کار را کرد
این را بگویم که اگر کسی توانست از این راه مهم و سخت گذر کند بسیار اتفاقات خوبی برایش خواهدافتاد چرا که نیاز امروز سینمای ما فیلمنامه و فیلمنامه نویس خوب است.
صحبت های حجت الاسلا م و المسلمین پناهیان در افتتاحیه دوره فیلمنامه نویسان متعهد
اینکه گروهی از مومنین اهتمام کنند تا مغز متفکر سینما و تلویزیون قرار بگیرند. اگرچه اساتید این فن می باید بیشتر در این باره توضیح دهند چراکه می توانند دقیق تر توضیح دهند. فیلمنامه نویسی اعم از مستند یا داستانی و اقسام اینها، مغز متفکر رسانه های دیداری است. انهایی هم که می خواهند مستند بسازند باید یک سیری داشته باشند و خیلی شبیه یک داستان یا قصه برای یک فیلم سینمایی یا سریال است.
خیلی وقت ها اشتباه می کنیم که یک مستند را مانند فیلم سینمایی قلمداد نمی کنیم که این مسئله اشتباه است. قصه برای یک فیلم و یک طرح برای یک مستند هیچ فرقی ندارد با طرحی که یک سخنران برای سخنرانی خودش می ریزد.
همان طور که یک قصه باید یک جاذبه ای داشته باشد که مخاطب را به سمت خودش بکشد مانند سخنرانی ای است که مسلسل وار بتواند مخاطب را به خودش جلب کند. ارتباط برقرار کند و مخاطب را درگیر صحبت های خودش کند.
به یک قدرت ویژه نیاز هست تا در این دوره بتوان یک کار خلاقانه انجام داد، کاری که بر روی مخاطب تاثیر بگذارد و مضر نباشد و مفید باشد. همین ویژگی ها شاخص های اصلی برای یک فیلمنامه موفق است. پرداختن به این مسائل بسیار اهمیت دارد. شما اگر می خواهید یک دوره اموزشی ببینید که این را به عنوان شغل ببینید این نیست بلکه یک سمت است برای هدایت جامعه و سمت و سو دادن به جامعه. سیرک که راه نمی اندازید البته مردم سرگرم می شوند. اصلا همین که موثر باشد یعنی اینکه سرگرم کننده باشد. یکبار ممکن است بخواهید سرشان کلاه بگذارید اما موقعی می خواهید یک حرفی بزنید که زندگی مردم ما را تغییر دهد. این هم مردم جهان که تشنه حقیقت هستند و دنبال یک تلنگر هستند تا هدایت شوند. مردم را این گونه تلقی می کنم که زیبایی رفتار یک محجبه اگر در حاشیه رفت و امد های فیلم به نمایش بگذارد و روحینه ای پشت سر این حجاب در قالب کنش هاست این مسئله برای تبلیغ حجاب در سرتاسر جهان در حدود بزرگ و عمده کافی است و خوب است.
بسیار عجیب مردم آماده اند. غربی ها هیچ هنری در دنیا نکرده اند. مگر /انها چگونه مردم را خراب می کنند . خیلی راحت می توانند این کار را بکنند. شما هم می توانید به راحتی مردم را هدایت کنید.حقیقت در عالم در حال انفجار است. انتظار مردم برای دریافت حقیقت در استانه به پایان رسیدن است. زیبایی ها در دنیا اماده رخ نمایی هستند و بدی ها دارند نابود می شود. چند کار بکنید و بفرستید در میان مردم و ببینید چگونه مردم می توانند تحول پیدا کنند. متاسفانه از کارهای بسیار ساده عاجزیم. نمی دانم چرا نوشتن یک سناریوی بسیار ساده برای جریان های تروریستی سوریه و مستند یک ساعته در انتخابات این قدر سخت است. این را بسازند و در استانه انتخابات بسازند و پخش کنند و انتخابات سه به هیچ به نفع امام زمان تمام شود. این کار را با سخنرانی نمی شود کرد.
مثلا می خواسته اند درباره سپاه یک مستند بسازند که غرض ورزی هم نباشد، نیم ساعت قبل از آن چند مسئله را چیده است و سپس ضربه را به سپاه زده و نیم ساعت هم این است که آن را تثبیت کند. ضربه این است: توی این مملکت هرکس یک جایگاهی داشت تنها کسی که جایگاهی نداشت آقای خامنه ایبود که سپاه را مامن خود کرد و حالا دیگر سپاه و ایشون!!!
نقطه را می گذارند و دورش مقدمات می چینند. مقدمات را هم طوری می چینند که غرض ورزی دیده نمی شود. نقطه، زدن امام خامنه ای و سپاه است.
متفکران درجه یک عالم فرهنگ و سیاست و معنویت فیلمنامه داستان و قصه می نویسند . شما دارید در این جایگاه کار می کنید. هرجانشسته ام گفته ام که باید لشکر لشکر ادم های مثل شما بیایند. اما کار مشکلی است. مشکل اینجاست که این کارها به دست ادم هایی که اهل مذهب و اینها هستند نیفتاده است. حرف زدن کفایت نمی کند.
فیلمنامه داستان که بسیار سخت تر از این است. جایگاه شما جایگاه رهبری و هدایت جامعه است. برای رسیدن به این جایگاه بایدمطالعات دینی عمیق داشته باشید… هرگز لازم نیست آخوند باشید اما بعضی آخوندها هم هستند که عمق آوینی را ندارند اما عمق آوینی نیاز است. فرقان داشت. نمی دانم چگونه به دست اورده بود. اما بروید و پیدا کنید. یکی از شاگردان او می گفت که یکی از کتاب های استاد شریعتی در دست من بود. آوینی گفت بده من . من می خواهم که شما نخوانی نه اینکه به من بدهی و بعدا برای خودت بخری. جواب اوینی این بود که نه خودت رو به دردسر بنداز نه ما رو. این نگاه نگاه ویژه ای است. این یک دریافت خاصی است.به او گفته بود یا کلاس میای یا میری کتاب شریعتی می خونی!
شما دیگر خیلی باید مراقب باشید. هرمطلبی را نخوانید. هرچیزی را نشنوید. از هر کسی خودشتان نیاید.
پیشنهاد من به شما این است که این جایگاه را اشغال کنید. ولی به خودتان سخت بگیرید تا در این جایگاه بتوانید موفق شوید. برای فهمیدن این مسئله و تاثیر گذار بودنتان فرق میان علما را بفهمید. دیالمه، اوینی می فهمیدند. بسیاری هستند که ادعا دارند ولی این فرق ها را نمی فهمند. خیلی حرف های باریک تر از مو هست. در این مسائل باید با اهل فن این مسئله رفت و امد کنید. با یکی دو سخنرانی هم درست نمی شود. باید جایی بروید که شما را متعادل تربیت کنند.
ما آدم نداریم غلطه! اینکه بگویند هیچ کسی را نداریم غلطه! باید رها باشید. عقده ای نباید باشید. گرهی در روحتان نباشد. یا با شراب تامین می کنید یا با تهذیب نفس. برای رسیدن به تهذیب نفس هم من این راه به شما پیشنهاد می کنم. ایده ای که دارید را به اسم دوستتان چاپ کنید تا راه شوید. خودتان را این گونه اعدام کنید. بدون ایثار بچه خوبی نمی شوید. باید جان بدهید. بگذارید خلاقیت در شما بی پایان باشد بعدا به شما حکمت داده می شود. اوینی حکمت داشت. این حکمت با اخلاص به دست می اید.
ان شاالله در فیلمنامه نویسی هیچی نشوید. هیچ کاره نشوید. ان موقع هم می فهمید و هم خلاقیت خواهید داشت. ان وقت است که سوار بر این فن می شوید. در میان بسیاری از ذوق ها، ذوق راحت تری است چراکه فیلمنامه چیزی جز تکرار زندگی نیست و تو آدمی. خودتان را بشناسید تا همه را بشناسید( روایت از امیرالمومنین).
به من نگید که فیلمنامه نویسان غربی چگونه بدون این مسئله می توانند اثر بگذارند. اما شماها بسیار قوی تر می توانید این کار را بکنید مثلا محسن مخملباف امد و اینکه فساد در سینما و نمایش انها را به عنوان یک مکتب فلسفی مطرح کرد.
باید بشوید مثل امام، مثل آقا، اما فرق شما این است که شما فیلمش را می سازید. خدا که بخیل نیست.عمار یک مقدار فکر می کرد به همان چیزی می رسید که امام علی می خواست به او بگوید. قران همه اش فیلمنامه است. یا قصه است یا مستند است. متن ، متن عادی نیست. قطعه قطعه کنار هم گذاشته تدوین و مونتاژ کرده. جای برش ها را می بینید. قران یک متن معمولی نیست. اصلا فرق قران با متن های دیگر همین است.
میخوام برم فیلمنامه نویس بشوم باید بروم فیلم غربی ببینم. نه بروید قران بخوانید . نه اینکه اصلا سراغ فیلم های غربی نروید. پیشنهاد می کنم در این راه عاشق علی بن ابیطالب باشد. بگذارید شما را جهت دهد و با روح شما بازی کند. ان موقع فیلمنامه نویسان خوبی می شوید. قطعا دوره هایی دارید اما اصلش این است که من گفتم. البته انها نیز لازم است. اما اساتید که می ایند به شما تدریس می کنند خوشحالند که به شما فیلمنامه نویسی یاد بدهند مثل این است که شما بخواهید به آیت الله بهجت درس فیلمنامه نویس بدهید.
خواهشا تک بعدی نگاه نکنید. به امیرالمومنین تک بعدی نگاه نکنید. عدالت یکی از انهاست. صبر یکی از انهاست …. باید یک کاراکتری را دوست داشته باشید. اینکه می گویند من کارم را دوست دارم نمی شود. شما باید یک فردی مانند علی بن ابیطالب را دوست داشته باشید.
امیدوارم هرچه زودتر بتوانید به جامعه خودتان و جامعه جهانی کمک کنید و فیلمنامه قوی تان دراید بعد خداوند فرشته هایی را می فرستد که فیلمنامه های شما را بسازند. الان نقص بزرگ سینما، فیلمنامه است. ان موقع است که کارگردان های بزرگ جلوی شما زانو می زنند و عشقشان باشد که فیلمنامه های شما را بسازند.اگر بخواهیم فیلمنامه را به خوبی مطرح کنیم همین است.
الان قطعا تبلیغ به سبک فیلم سازی بسیار بهتر از تبلیغ چهره به چهره است. پیامبر اسلام هم طبق امکانات ان موقع بوده است وسخنرانی های پیامبر بسیار کمتر از بنده بوده است. انسان ها را با عملشان درست کرده اند. سینما با عمل تکلیفش معلوم است. تکلیفتان را با سینمای دینی مشخص کنید. که سینما چه کمکی به دین می تواند بکند.
یکی از راه هایی که بفهمیم کارمان درست است یا نه این است که خودمان وکارمان را به نقد بکشیم.
برای جذب مخاطب هیچ کار غلطی لازم نیست بکنید.چون قافیه به تنگ اید شاعر به جفنگ اید. اگر کسی این کار را انجام داد بدانید که قطعا بدون ان کار غلط می توانسته بکند ولی به ذهنش نرسیده است. حتی اگر به تغییر دادن داستانش برسد. درست است که محدودیت است ولی محدودیت زیبایی دارد. اینکه حافظ شاعر مهمی است این است که پدر خودش را دراورده است. کار هنری سخت است .شخصیت پردازی سخت است. گاهی برای برخی ها اسان می شود اما اینکه برای جذب مخاطب کار غلطی کند اشتباه است و می توانسته بدون ان کار هم مخاطب خودش را جذب کند.