تیغ «اعتدال» گردن چه کسانی را هدف گرفته است؟
افراطی! تندرو! متحجر! …
این روزها از بیشترین واژههایی که در روزنامهها و مجلات و محافل و بحثهای سیاسی به چشم و گوش انسان میرسد، همین واژههاست. مثلا میگویند «افراطیها را باید منزوی کنیم.»، «افراطیها علیه مواضع دولت در سازمان ملل شعار دادند.» «بازگشت افراطیها به صحنه سیاسی کشور» و … .
اعتدال یعنی چه؟
سوال مهم این است که افراط چیست و افراطی کیست؟ اصلا اعتدال که این همه شعارش داده میشود به چه معناست؟
از هر آدم عاقلی که این سوال را بپرسیم، به محض شنیدن آن، این نکته به ذهنش میرسد که «ملاک و معیار» چیست تا متناسب با آن، اعتدال را تعریف کنیم. معیار هرچه باشد، اعتدال و در نتیجه، افراط و تفریط با آن تعیین میشود.
معیار حق و حقیقت، چیزی جز دین، یعنی همان قرآن و عترت، همان «اسلام ناب محمدی» نیست. در زمان ما هم اسلام، به نابترین شکلش در امام خمینی و پس از او در نائب بر حقش تجلی پیدا کرده است. پس هر کس که مواضع و افکارش به مواضع و افکار امام خمینی و امام خامنهای نزدیکتر باشد، معتدلتر است. هر کس از اینها فاصله داشته باشد یا در حال افراط است و یا در حال تفریط. برای شناخت معتدل و افراطی باید به سخنان امام مراجعه کنیم. باید وصیتنامه امام را دوباره و چندباره بخوانیم!
اسلام ناب چیست؟
اسلام ناب، همان اسلامی است که با مستکبران سرِ جنگ دارد. همان اسلامی است که خواب را از چشمان سران صهیونیست جهان میگیرد. اسلامِ صلح کل نیست. اسلامی نیست که با هیچ کشور و دولتی مشکل نداشته باشد. اسلام سعودی نیست که خادمالحرمینش با سران استکبار شراب بنوشد. اسلامی نیست که به خاطر شکم از آرمانهایش دست بکشد.
از «اعتدال حقیقی» تا «اعتدال شعاری»
یادمان باشد اعتدال، روی خط حق حرکت کردن است. پس بین حق و باطل حرکت کردن، یعنی طوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب و اینکه یکی به نعل بزنیم و یکی به میخ، اعتدال نیست بلکه «نفاق» است. حال چه نسبتی بین «اعتدال شعاری» موجود و «اعتدال حقیقی» وجود دارد، قضاوت با خود شما.
«تیغ اعتدال» بر گردن انقلابیها
به هر حال، امروز برخی از کسانی که در پشت شعار زیبا و دلفریب «اعتدال» مخفی شدهاند، با برچسبهای «تندرو» و «افراطی» میخواهند آبروی دغدغهمندان انقلاب را ببرند و با این تیغ برّان، گردن انقلابیون را بزنند. میخواهند آن قدر این افراد را در رسانههایشان بکوبند و آنها را «منزوی» نمایند، تا دیگر نتوانند سر بلند کنند. وقتی که انقلابیها منزوی شدند، دیگر هر بلایی میشود بر سر این انقلاب آورد. میشود این انقلاب را «معتدل» کرد. میشود انقلاب را به جایی رساند که دیگر با آمریکا و دیگر مستکبران عالم هم مشکلی نداشته باشد. میتوان مردمِ این انقلاب را به جایی رساند که از همراهی و دوستی با کشورهای مستضعف جهان احساس حقارت کنند و افتخارشان دوستی با کشورهای غارتگر و استعمارگر دنیا باشد.
ما چه کنیم؟
این فضای رسانهای «ضد افراط» آن قدر قدرت گرفته است که دیگر همگی حواسشان را جمع میکنند که خدای نکرده برچسب افراطی به ایشان نچسبد. تاجایی که اگر جایی حرف اسلام و انقلاب هم باشد، از ترس این که مبادا «تندرو» خطاب شوند، همرنگ جماعت میشوند و حرفی نمیزنند.
اما کسانی هستند که این برچسبها را به جان میخرند و آن را «شیرینتر از عسل» میدانند. زیرا حاضرند در راه انقلاب اسلامی آبرو بدهند و ایمان دارند که چه بسا اجر این برچسب خوردنها و آبرو دادنها کمتر از خوندادن شهدا نباشد… . باشد که ما هم راه شهدا را در پیش بگیریم و در این راه از دادن جان و مال و آبرو نهراسیم… .