بررسی مسئله تصویر دهه شصت به بهانه فیلم

    چند دهه‌ی پس از انقلاب اسلامی همگی پر فراز و نشیب بوده‌اند. دهه هفتاد سیاست‌های توسعه گرایانه دولت سازندگی را در خود دارد و بعد هم که با دوم خرداد 76 وارد دوران جدیدی می‌شود. از آنطرف دهه هشتاد با روی کار آمدن دولت عدالتخواه و شخصیت محمود احمدی نژاد و فتنه 88 فضای دیگری را ساخت. دهه نود هم پر است از فرصت‌های از دست رفته و گره خوردگی آن با مسئله مذاکره با آمریکا. با این حال شاید بتوان گفت هنوز دهه‌ای به خاص بودگی دهه شصت نیامده است.
    دهه شصت را چه سال‌های ۵۷ تا ۶۷ بدانیم چه سال‌های ۶۰ تا ۷۰، از نظر رخدادها قابل مقایسه با دیگر دهه‌ها نیست. مهم‌ترین انگاره چسبیده به دهه شصت جنگ است. جنگی که هشت سال تمام فکر و ذکر مملکت بوده است. علاوه بر آن ما در این دهه امام را داریم و نظام ریاست جمهوری-نخست وزیری و ترورها و پیوند دولت و ملت و خیلی چیزهای دیگر. طبیعی است که این دهه بخاطر ویژگی‌های گفته شده و نشده وجه نمادین بالایی داشته باشد و غلبه هر نوع تصویری از آن بتواند گفتمان‌های امروز جامعه ایران را تقویت یا تضعیف کند.
    معمولا در گفتمان انقلاب اسلامی، دهه شصت آرمانی‌ترین دوران انقلاب اسلامی به حساب می‌آید. هم اکثر مسئولین در اعلا درجه پایبندی به ارزش‌های انقلاب بودند و هم توده مردم انقلاب را از خود دانسته و مشتاقانه در حفاظت از آن بذل جان می‌کردند. نمونه بارز آن هم جنگ تحمیلی و خیل شهیدانی است که از میان همین مردم عادی پا شدند و رفتند. طبیعتا اگر چنین قرائتی از دهه شصت قوت بگیرد آرزوی تکرار آن می‌تواند میان حاکمیت و مردم یک هم افقی ایجاد کند. با این حال در چند سال اخیر شاهد دسته‌ای از آثا عمدتا طنز هستیم که دنبال روایت اجتماعی دهه شصت است. منظور از روایت اجتماعی، داستان زندگی شهروندان در خارج از فضای جنگ و جبهه(اما متاثر از آن) در شهر می‌باشد. نکته حائز توجه در این آثار وجود شخصیت‌هایی است که تقریبا هیچ نسبتی با جنگ و آرمان‌های انقلاب ندارند. این‌ها افرادی هستند که ظاهری کاملا متفاوت از مردم و بسیجیان آن دوره دارند. بسیاری از خلاف‌هایی که تصور آن هم در آن دوره نمی‌رود از این افراد سر می‌زند یا بهتر است بگوییم آنها جزوی از گروهی تصویر می‌شوند که از این رفتارهای خارج از عرف دارند. از مصرف عرق گرفته؛ گوش دادن به موسیقی با صدای زن؛ رقصیدن؛ نگاه کردن ویدئو؛ صیغه کردن و مواردی از این قبیل. هر چند نمی‌توان منکر وجود چنین پدیده‌هایی در آن دوره شد اما زیاد شدن فیلم‌هایی که بار اصلی بازنمایی خود را بر چنین شخصیت و زندگی‌هایی می‌گذارند باعث خواهد شد انگاره دهه شصت آرمانی در ذهن مردم افول کند. کم کم این باور جا می‌افتد که «آنچنان هم که می‌گویند مردم دهه شصت احساس یگانگی با مسیر انقلاب نمی‌کرده‌اند و اگر تبعیتی بوده بیشتر از سر فشار حاکمیت و جو انقلابی و ایست بازرسی و امثالهم بوده است. همه جامعه هم در حال و هوای جنگ نبوده است و برخی زیر زیرکی این وسط‌ها زیر آبی می‌رفته‌اند. مردم اگر چه جرات مخالفت نداشته‌اند اما بوسیله زیست روزمره‌شان با ارزش‌های رسمی حکومت ناسازگاری می‌کرده‌اند و شست بزرگی را به آنها نشان می‌دادند! اگر قرار باشد هم با اقتصاد کوپنی و متاثر از جنگ روبرو باشیم و هم جامعه و انسان متفاوتی را نبینیم پس چرا رویای بازگشت به چنان دورانی را داشته باشیم؟ صریح‌تر بگویم، حکومتی که به گفته خودش بهترین دهه‌اش «چنین» دهه شصتی بوده چرا باید توقع روزهای بهتری را از او داشت؟!»
    از کنار هم گذاشتن این مطالب می‌شود فهمید که اگر ما در سینما که میدان تصویر و رویاسازی جمعی است روایت دهه شصت را ببازیم، دیگر نخواهیم توانست از آرمان تجربه شده‌ای که در عین ایستادن سر ارزشها مردم نیز با آن همراه بوده‌اند صحبت کنیم و مغلوب شدن در چنین میدانی چندان جبران پذیر نیست.

    نویسنده: سیداحسان نجفی‌فر، مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)