انتقال پایتخت؛ مسأله‌ای که امروز در نظر برخی خبرگزاری‌ها به یکی از موضوعات داغ و پرطرفدار بدل شده است.
بایستی که توجه داشت که در تحلیل این سیاست دولت نبایستی که صفر و صدی عمل کرد و بگوییم که انتقال پایتخت مطلقاً به ضرر کشور و یا مطلقاً مفید و به سود کشور است و باید دید که این سیاست اعلامی به عمل می‌نشیند یا خیر و اینکه این موضوع فعلا در حد یک ایده و فکر است و نبایستی که بر این فکر دولت، ارزش گذاری نمود و خوب یا بد آن را معرفی کرد، بلکه باید دید که عملی شدن آن فقط در روی کاغذ است و یا اینکه بر سطح زمین نیز قابلیت اجرایی شدن دارد یا خیر و چه فواید و معایبی را می‌تواند به همراه داشته باشد.
تهران که مرکز سیاسی و اداری ایران است، امروزه شاید بتوان گفت که به بالاترین تراکم و جمعیت خود رسیده است و نظر برخی دولتمردان بر انتقال‌ پایتخت و تمرکز زدایی و طبیعتاً انتقال‌ جمعیت به شهر دیگری از جمله مکران است.
البته باید این نکته را به یاد داشت که درست است که تهران با کمبود منابع آبی مواجه است اما آیا دولت می‌تواند آب را در مکران تهیه کند، در حالی که منطقه مکران به دریا راه دارد، اما آیا قدرت شیرین سازی و انتقال آب، آنهم در سطح گسترده را دارد یا خیر؟ در حالی که خود سیستان و بلوچستان هم در بخش‌هایی از آن دچار بی آبی شده است. چرا که با انتقال پایتخت به مکران، مؤسسات و مراکز و سازمان های بسیاری به آنجا سرازیر می‌شوند و تأمین آب هم موضوع بسیار مهمی نه فقط برای آشامیدن و مصارف خانگی، بلکه حتی برای مصارف صنعتی و کشاورزی و تجاری و دیگر موارد، مهم می‌باشد. البته تهران نیز با خطر وقوع زلزله و مشکلات دیگری همچون آلودگی هوا، ترافیک، افزایش و تراکم بالای جمعیت و مشکلات از این قبیل نیز دست و پنجه نرم می‌کند که می‌بایست یا فکری برای حل این مسائل کرد و یا اینکه به کلی صورت مسئله را پاک کنیم.
همچنین از آن طرف نیز انتقال‌ پایتخت به مناطق مرزی و نزدیکی به برخی کشور‌ها، عملاً سیاست و عملکرد خوبی نیست. گرچه باز هم باید دانست که این سخن فعلاً در حد یک ایده و فکر است.
مکران نیز به دریا نزدیک است و وجود پایتخت ایران در آن منطقه می‌تواند با خطرات امنیتی و حملات ناو‌ها و کشتی‌های طرف‌های مقابل روبرو شود. همچنین عدم زیر ساخت‌های کافی و کمبودات در آنجا، می‌بایست که سیستم حمل و نقل، خدمات شهری، امکانات بهداشتی، و آموزشی و غیره باید به‌ طور گسترده ایجاد شوند و توسعه یابند.

انتقال پایتخت در کل پروژه عظیم و پرهزینه و زمان بری است و با توجه به اقتصاد فعلی کشور، بعید به نظر می‌رسد که چنین طرحی عملی شود. مگر اینکه به سمت دو قسمت شدن پایتخت و یا چند پایتخت شدن پیش رویم و مکران به عنوان پایتخت اقتصادی کشور، نام گذاری شود و اگر دغدغه دولتمردان و مسئولین مربوطه رشد و توسعه مکران است، می‌توان آن منطقه را به قطب تجاری و اقتصادی بدل کنند و مکران یک منطقه و پایتخت اقتصادی ایران لقب گیرد و از تبدیل آن به یک مرکز سیاسی جلوگیری شود. گرچه امکان دارد که سازمان‌ها و مؤسسات بزرگی که در تهران هستند به مکران هم بروند و در آنجا هم سرمایه گذاری کنند و مشکلات تهران نیز حل نشود و فقط از حیث مراکز سیاسی انتقالی صورت بگیرد.

در کل این ایده، نیاز به برنامه‌ریزی دقیق، تأمین منابع مالی و جلب حمایت عمومی دارد و همچنین باید دانست که مشکل اصلی کشور فقط انتقال پایتخت از تهران به هر شهر دیگری نیست و مشکل اساسی‌تر و پایه‌ای‌تری را داریم که می‌بایست به رفع آن پرداخت.

نویسنده: حسین طالبی، دانشجو معارف اسلامی و علوم سیاسی