در آذر ماه 1403 گروه‌های مختلف مسلح و تروریست با برنامه‌ریزی‌های قبلی، علم مبارزه علیه حکومت بشار اسد برداشتند. شهرهای سوریه یکی پس از دیگری سقوط کردند. ارتش سوریه نیز بدون کمترین مقاومتی میدان را خالی کرد و در نهایت مسلحین و ترروریست‌های موسوم به تحریر الشام توانستند دمشق را تصرف و رسماً حکومت بشار اسد را ساقط کنند. گروهی از تحلیلگران معتقدند بعد از این ماجرا، ضربه سختی بر پیکره مقاومت در منطقه وارد شده و سقوط سوریه به عنوان شریان حیاتی کمک رسانی به مقاومت یعنی پایان حیات مقاومت در منطقه. اما آیا واقعا این چنین است؟ این مکتوبه قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد.
برای پاسخ به این پرسش خوب است نگاهی گذرا به گذشته و تاریخ جبهه مقاومت داشته باشیم.
الف) در سال 1357 انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. سلطه‌گران جهان از به هم ریختگی اوضاع کشور استفاده کردند و جنگی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی به راه انداختند و به خیال خام خودشان قصد داشتند این نهال ِ نوپا را از ریشه بکنند. اما نه تنها نتوانستند ، بلکه جنگ تحمیلی 8 ساله رویش‌های فراوانی داشت که اکنون ثمره آن را در بخش های مختلف کشور -خصوصا در صنایع دفاعی- به وضوح می‌بینیم. کشوری که روزی برای تهیه سیم خاردار در مشقت و سختی بود، امروز موشک هاپیرسونیک تولید می‌کند.
ب) حدود 40 سال پیش حزب الله لبنان با الهام از اندیشه‌های انقلاب اسلامی تشکیل شد. شهید سید عباس موسوی عهده‌دار مسئولیت دبیرکلی حزب الله بود. رژیم اشغالگر قدس برای ضربه به حزب‌الله، سید عباس موسوی را ترور کرد. بعد از ترور سید عباس موسوی عده‌ای کار حزب‌الله را تمام شده می‌دانستند. اما نه تنها کار حزب‌الله تمام نشد ، بلکه بر سرعت ِروند رشد حزب‌الله افزوده شد و نتیجه آن را در جنگ 33 روزه مشاهده کردیم. این روند بعد از ترور سیدحسن نصرالله و فرماندهان حزب‌الله نیز متوقف نشده. کما اینکه دیدیم رژیم اشغالگر بعد از این ترورها گمان می‌کرد سازمان رزم حزب‌الله از هم پاشیده و می‌تواند به راحتی وارد خاک لبنان شود. اما بعد از اقدام به ورود به خاک لبنان ناکام ماند و با مقاومت رزمندگان حزب‌الله رو به رو شد.
ج) اوایل دهه 90 شمسی ، سرطانی به نام داعش در منطقه ظهور کرد. قسمت زیادی از عراق و شام را به تصرف درآورد. از دل این بحران ، رویش جدید تحت عنوان حشدالشعبی و گروه‌های مقاومت رویید و متولد شد.
این موارد مثال‌هایی بود از شرایط مشابه که در طول تاریخ اتفاق افتاد. نکته مشترک میان تمام این وقایع آن است که در یک دید جزئی و کوتاه مدت، شاید ضربه‌ای بر پیکره جبهه مقاومت وارد آمده باشد، اما در کلان و بلندمدت نه تنها ضربه‌ای وارد نشده ، بلکه رویش‌های جدیدی نیز متولد شده است. مَثَل این ضربه‌ها و جبهه مقاومت ، مثل میخ و چکش است. هرچه ضربه‌ی دشمنان (چکش) محکم‌تر باشد ، میخ جبهه مقاومت در منطقه و جهان محکم‌تر خواهد شد. چراکه به تعبیر مقام معظم رهبری، مقاومت یک سخت افزار نیست که با ترور و ضربه‌های سخت از بین برود. مقاومت یک نرم افزار است. یک مکتب و تفکر است.
این ضربه‌ها باعث می‌شود آن‌هایی که در مقاومت کردن تردید دارند، تردید را کنار گذاشته و به این مکتب بپیوندند.
مسئله سقوط سوریه نیز از این قاعده مستثنی نیست. شاید در کوتاه مدت ضربه‌ای وارد شده باشد ، اما در یک دید کلان و کلی ان‌شاءالله رویش‌های این اتفاق یعنی تشکیل هسته های مقاومت توسط جوانان سوری را خواهیم دید. شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی چه خوب فرمودند:« میزان فرصتی که در دل تهدیدها وجود دارد ، در خورد فرصت ها وجود ندارد.»