دومینوی از دست دادن مدرسه
مصاحبه با دکتر محسن لبخندق
استاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
تأخّر تاریخی ما در قبال جهان مجازی
در پاسخ به پرسش از وضعیت آیندهی آموزش و پرورش در عصر رسانه، باید گفت که وضعیت مدرسه در آیندهی پیش روی ما تابعی از وضعیت سایر نهادها و پدیدههای اجتماعی تغییریافته یا در حال تغییر است.
فضای دیجیتال و سایبر و جهان به اصطلاح مجازی بسیاری از موضوعات را قلب ماهیت میکند و ما اگر در فهم چنین اتفاقاتی التفات لازم را نداشته باشیم، بسیاری از مواریث و سرمایههای فرهنگی-اجتماعی و حتی سازمانی، مدیریتی و نهادیمان را از دست خواهیم داد.
برای مثال تا یک دههی پیش، صدا و سیما قدرت اول در فضای رسانهای ما بود. البته در دهه ۶۰ این قدرت کاملا بلامنازع بود و رفته رفته با ظهور رقبای رسانهای جدید قدرتش کاهش یافت. اما دهه ۹۰ رقیبی به اسم فضای مجازی و شبکهی نمایش خانگی پیدا شد که این قدرت را از صدا و سیما سلب کرد و عملا ساختار سیاستگذاری رسانهای حاکمیت، بیتوجه به اقتضائات نسل نوین رسانهها، میدان را به رقبای خود واگذار کرد. این روند و مسیر طبیعیِ تطور نسلی رسانه، اگر از قبل مورد تأمل و واکاوی و تحلیل سیاستگذارانه واقع شده بود، این غافلگیری در فضای سیاستگذاری رسانهای کشور رخ نمیداد. البته ما همیشه عادت داریم که بعد از غافلگیری، در موقعیت انفعالی و در مقام صرفاً واکنش و نه کنشگری فعال، برای فرصتهای از دسترفته و تهدیدات تحققیافته، تلاشهایی میکنیم که البته دیگر اثر زیادی نخواهد داشت چون به تعبیر رهبری، تحول بخش قطعی و لایتخلف حیات اجتماعی است و اگر مواجهه فعال با تحولات نداشته باشیم، تحولات ما را با خود خواهد برد.
همین اتفاق در حوزههای دیگر هم افتاده است. در نهاد بازار و قلمرو اقتصاد(اقتصاد بمعنیالاعم از حوزه تجارت و بیمه، تا خرید و فروش و عرضهی کالا و خدمات و…)، پلتفرمهایی آمدهاند که فضای سنتی را تغییر دادهاند و جهان اقتصادی جدیدی با مناسبات جدید رقم زدهاند. در سایر حوزهها هم همین امر مشهود است.
همهی این تحولات نشان میدهد که میدان جدیدی برای اعمال حاکمیت و مواجههی سیاستی دولتها به وجود آمده که تابع قوانین و مناسبات گذشته نیست و شیوهی جدیدی از حکمرانی را میطلبد .
جوهرهی فرّار و کنترلگریز جهان مجازی و رهیافت بایسته برای مواجهه با آن
جهان مجازی کنترلگریز است و اساسا یکی از ویژگیهای تکاملی فنآوریهای رسانهای، تکامل از جهت کنترلگریزی است. در این میدان جدید مایل به گریزپذیری و فرّاریت، مهمترین راهبرد مواجهه، مواجههی فعال و پیشدستانه بهجای رویکرد سلبی و انفعالی محض است. به عبارتی رویکرد کلان سیاستی در این عرصه، باید ترکیبی از مواجهه فعال/کنشگرانه با مواجهه تنظیمگرانه/کنترلی باشد.
فضای مجازی و مسأله مدرسه
آموزش و پرورش به لحاظ قانون اساسی، در وهلهی اول قلمرو حاکمیتی قلمداد شده و واگذاری آن به الگوی بازار و بخش خصوصی و خارج از حوزهی اراده و اعمال حاکمیت دولت نفی شده است. این قلمرو اختصاصی بهواسطه عوامل متعدد مورد تهدید قرار گرفته و با شیب قابل توجهی از دههی هفتاد و با شکلگیری مدارس غیرانتفاعی، خروج تدریجی آن از قلمرو اعمال سیاست و حاکمیت آغاز شد. متأخرترین حلقه از حلقات کاهش ضریب نفوذ سیاستی حاکمیت، شکلگیری نسل نوینی از فضاهای آموزشی است که تولد «مدارس مجازی و پلتفرمپایه در سطحی فراگیر» را گوشزد میکند. این مسیر قهری و طبیعی، میتواند مانند سیر طبیعی و قهری تطور نسلی رسانهها مورد غفلت یا تغافل نهادهای سیاستگذار واقع شود، و میتواند بر خلاف تجربههای پیشین بهصورت فعال مورد مواجهه سیاستی واقع شود
.
عوامل تسریع فرایند مجازیشدن آموزش و پرورش
بعضی اتفاقات فرایند مجازی شدن حوزه آموزش و پرورش را تسریع میکند:
اول فرهنگ مجازیشده جامعه و سبک زندگی تغییریافته مبتنی بر زیست مجازی که دایما در حال گسترش و تعمیق است. وقتی همهی اضلاع حیات اجتماعی با منطق دوجهانیشدن، حقیقی-مجازی شد و بالتبع به این الگوی زیست عادت کردیم، با آمدن رقیب مجازی برای هر پدیدهی متعلق با جهان ماقبل مجازی، از آن استقبال میشود.
دوم برخی از امتیازهای خاصی است که در رقابت با مدارس فیزیکی برتری مهمی به مدارس مجازی میدهند. مهمترین آنها مسأله هزینه و اقتصاد مدرسه و کلانتر از آن، اقتصاد آموزش و پرورش است. امروزه بسیاری از افراد جامعه به خاطر گران بودن مدارس غیرانتفاعی باکیفیت، از کیفیت پایینتری در آموزش برخوردارند. اما مدارس مجازی در قیاس با مدارس فیزیکی ارزانتر هستند. هزینه مهمی مثل مکان و هزینههای جاری ادارهی محیط فیزیکی را ندارند. امکان توسعهی کمی دانشآموزان و سرشکن شدن هزینههای نیروی انسانی، شناور شدن ساعات آموزش و بهرهمندی از امکانات برخط و آفلاین به صورت توأمان و…، همگی در کاهش چشمگیر هزینهها موثر است.
عامل سوم اقبال و انگیزهی خود دولت است. همیشه دولتها به آموزش و پرورش بهعنوان هزینه نگاه کردهاند و به دنبال مفری برای خلاصی از یک معضله پیچیده بنام آموزش و پرورشاند. معضلهای که تراکمی از انواع مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بعضاً سیاسی را برای دولتها به ارمغان میآورد. دولت اگر ببیند امکانی بهوجود آمده که این بار سنگین را میتواند به نحو حداکثری از دوش او بردارد، مانعی که ایجاد نمیکند، یحتمل مسیر را هموار نیز خواهد کرد.کما اینکه اخیرا شورای عالی آموزش و پرورش، ماده واحده مجوز ایجاد مدرسه مجازی برای گروههای خاص را تصویب کرد و فرایند تحصیل در این مدارس را برای گروههای مذکور به رسمیت شناخت.
و چهارم در دسترستر شدن خدمات آموزشی با کیفیتتر با تکیه بر مدارس مجازی است.
این امکان به واسطه در دسترسترشدن آموزگاران حاذق در مقیاسی فرامحلی و فرامکانی، بهرهمندی از خدمات کمکآموزشی متنوعتر و… در قیاس با مدارس بیکیفیت دولتی بیشتر خواهد شد. طبیعی است که در این حالت بخش اعظمی از مردم حاضر هستند در چنین مدارسی با برتری نسبت به مدارس فیزیکی ثبتنام کنند و هزینههای معقول آن را بپردازند.
طلیعهی شکلگیری رقابت در مدرسهداری
جبهه انقلاب اسلامی و قوهی عاقلهی سیاستگذار در حوزه آموزش و پرورش، اگر تعلل کند، این میدان را مانند سایر میادین حکمرانی مجازی، به رقبای گفتمانی خود واگذار خواهد کرد. رقبایی که در بهرهمندی از فضای مجازی از هر جهت آمادهتر و حاذقتر است. هم منطق بازار را به خوبی میداند، هم رسانه و ظرفیتهای آن را بهتر میشناسد، از طرفی در زمینه راهاندازی و ادارهی انواع پلتفرم تجربه دارد و اساسا زیستبوم رسانهای و پلتفرمی جامعه را او رقم زده، ضمنا سرمایه مالی و تکنولوژیک و از همه مهمتر نیروی انسانی مجرب و کارآزموده در این عرصه دارد، لذا به راحتی میتواند با تولد رسمی و حتی غیررسمی مدارس مجازی، این میدان را هم تصاحب کند.
طلیعه این خیز هم مشهود است، چراکه میبینیم که برخی از پلتفرمهای سرگرمیپایه، راهاندازی مدارس فصلی یا موضوعمحور را در مقیاسی محدودتر تجربه کرده یا میکنند و این امر را میتوان مرحلهی تست و رزمایش تلقی کرد.
مسئله یکپارچهسازی رسانهای و ابعاد آن در مدرسه
یکی از تحولات عرصهی رسانه، ادغام رسانهها و یکپارچه شدن آنهاست. قبلا تلویزیون غیر از دوربین عکاسی بود. دوربین غیر از کامپیوتر و همه اینها غیر از تلفن بودند. اما الان همهی این موارد در یک گوشی موبایل جمع شده است. یکپارچگی رسانهها فقط در ساحت فناوری نیست. حوزههای محتوایی نیز ترکیب و یکپارچه میشوند. در آموزش و پرورش نیز ممکن است یکپارچه شدن مدرسه با بعضی از پلتفرمهایی غیر از پلتفرمهای آموزشمحور مثل پلتفرمهای حوزهی فراغت و سرگرمی محقق شود. یعنی بستر سرگرمی و آموزش در هم ادغام شود. ادغام این دو قلمرو یا قلمروهای دیگر در آموزش و پرورش به معنای تغییر بنیادین فضای آموزش و ظهور بستری کاملا متفاوت با منظومهی مسایل و ابعاد جدید خواهد بود.
ضرورت عبور از وضعیت بیایدهگی
بیطرح و منفعلبودن و ایستادن در موقعیت بیایدهگی در این زمینه، مهمترین خطر برای جبههی انقلاب اسلامی است.
باید جبهه انقلاب و دلسوزان حوزه آموزش و پرورش از الان به طراحی مدرسه مجازی و جوانب آن فکر کنند و تمام بضاعت دانشی، فناوارانه، مالی و نیروی انسانی، برای طراحی و هدایت پیشدستانه این عرصه بسیج شود. ابعاد حقوقی-تقنینی، بعد انسانی اعم از مناسبات معلم-دانشآموز، مختصات متون آموزشی، ظرفیتهای کمکآموزشی چندرسانهای، نظام ارزیابی و اعتبار مدرک و … همگی جوانب نسل نوین مدارس مجازی هستند که باید مورد بررسی و تأمل قرار گیرند. تجربههای مشابه جهانی و وطنی در این عرصه نیز باید بازخوانی شود.
متاسفانه به نظر میرسد اکنون ما غفلتی در این زمینه داریم که بعدا عواقب آن را خواهیم چشید.