بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

ابتدائاً برگزاری این جلسه را در اوان ریاست شما بر سازمان صداوسیما به فال نیک میگیریم؛ در حالیکه در دوره گذشته علیرغم درخواست های پی در پی دانشجویان برای جلسه، فقط یکبار جلسه ای دانشجویی با طعم تلخ تقطیع نظرات دانشجویان در انعکاس رسانه ای جلسه برگزار شد که امیدواریم آن خاطره تلخ در دوره شما تکرار نشود.

همچنین اولاً باتوجه به تصور مثبت ما از شما مبنی بر تخصص شما در مطالعات رسانه و ثانیاً محکومیت صدا و سیما به تحول حق بدهید که انتظاراتی از شما داشته باشیم، فراتر از اداره روزمره سازمان!

اما بعد؛

پیمان جبلی کدام صدا و سیما را تحویل گرفته است؟

  • صدا و سیمایی که برای پر کردن آنتن، مردم را پای هر برنامه مبتذلی نشاند و مفهوم دانشگاه عمومی را به بازی گرفت و تقلیل داد به رسانه‌ای سرگرم کننده.
  • صدا و سیمایی که برای کارگردانان فحاش به امام خمینی بودجه داشت، برای تهیه کنندگانی که ایران را مفلوک نامیدند، قبل از انقلاب فیلم فارسی نوشتند و بعد از انقلاب ممنوع القلم بودند، بودجه داشت؛ برای ساخت 600 سریال در 20 سال گذشته که حتی 5 درصد آنها هم به قهرمانان ملی نپرداخته، بودجه داشت، و… اما برای اعتماد به جوانانی حرفه ای و نیمه حرفه ای که دل در گرو این مرز و بوم داشتند بودجه نداشت!
  • صدا و سیمایی که برای کسب درآمد از پخش هیچ تبلیغات و هیچ تلاشی برای اشاعه فرهنگ مصرف دریغ نکرد. یاد آن کارگری افتادم که پیغام داده بود در تیتراژ فلان برنامه، آن ساندویچ فلافل را حذف کنید که تا بحال فرزند من چندین بار طلب ساندویچ کرده و مرا شرمنده خودش!

 

اگر بنا بر ادامه این فهرست باشد، این جلسه ساعت ها طول میکشید؛ غرض از این سیاهه این بود که دانشجویان اگرچه از اوضاع نامطلوب صداوسیما ی تحویل شده به شما اطلاع دارند، اما این انتظارات جریان دانشجویی را از شما ساقط نمیکند!

 

اما صدا و سیمای مطلوب انتظارات از پیمان جبلی چیست؟

 

  • نیروی انسانی و تأمین خوراک فکری: تنها متولی رسمی آموزش و تربیت کادر و تأمین پشتوانه نظری در سازمان صداوسیما، دانشگاه صداوسیما است که بنظر میرسد نسبتا فضایی تکنیک‌زده بر آن حاکم است. این در حالی است که بزرگترین ضعف صداوسیما، خلأ تئوریک و عدم برخورداری از یک پشتوانه نظری است؛ یعنی ارتباط وثیقی بین آن بازویی که متولی تأمین خوراک نظری برای صداسیما است با مسائل صداوسیما وجود ندارد. البته نه فقط دانشگاه صداوسیما که رنگ و بوی کمتری از علوم انسانی دارد، بلکه حتی دانشگاه های علوم انسانی ما، از حل کردن مسائل انقلاب اسلامی و ایران عارشان می آید و بر آن برچسب ایدئولوژی میزنند. بنظر میرسد تشکیل یک مرکز پژوهش ها یا یک ستاد مرکزی ذیل سازمان صداوسیما برای برون سپاری برخی پژوهش ها به منظور رفع خلأ تئوریک سازمان مفید باشد.
  • فیلم و سریال: فیلم و سریال به مثابه ظرف درام و ناب ترین قالب هنری از جهت دایره شمول مخاطب و ظرفیت باروری مفاهیم عالی، از مغفول ترین قسمت های صدا و سیما و از مهمترین نقاط تحول پنداشته می شود. مهمترین اتفاقی که انتظار میرود رقم بخورد، خارج شدن این حوزه از دست معاندان و شکستن حلقه انحصار ضد انقلاب ها است. بنظر نمی رسد نادیده گرفتن ظرفیت سوژه واقع شدنِ بیش از 200 هزار قهرمان ملی در تاریخ فیلم و سریال سازی ایران، تصادفی باشد؛ قهرمانانی که اگر هر کدام متعلق به کمونیست ها بودند، به اندازه چگوارا در دنیا معروف بودند! و آن سیستمی که بیش از 200 هزار قهرمان انقلاب اسلامی را تحریم میکند، اگر ضد انقلاب نیست پس چیست؟ بایکوت سوژه های انقلاب اسلامی در حالی است که رئیس اسبق سازمان در جایی اظهار داشت از میان 50 هزار کتاب شهدا، 270 عدد آن قابلیت سریال شدن دارند، پس از گذشت سالها همچنان در عمل شاهد حرکتی چشمگیر نبوده ایم. همچنین اصرار بر نادیده گرفتن سرمایه انسانی حرفه ای و نیمه حرفه ای فیلمساز متعهد به انقلاب اسلامی و اصرار بر سپردن سفارش کاری به مدعیان کارنابلد و غیرمتعهد غیر عمدی نیست. جالب است که بهانه تحریم فیلمسازان انقلاب اسلامی، عدم تبحر است در حالیکه از آنتن صدا و سیما، لغویاتی چون پلاک 13 و صفر بیست و یک پخش میشود. چشم پوشی از فرصت ها در این حوزه تا حدی بوده که در کشوری چهار فصل با تنوع اقلیمی بینظیر، عمده فیلم ها و سریال ها در تهران ساخته می شود! آقای جبلی! با این وضعیت باعث افتخار است که 15 سریال را معلق کرده اید؛ چرا از بیان سربلندانه آن شرم دارید؟
  • خبر: انتظار میرود خبر صداوسیما به منظور انعکاس صدای آحاد مردم، در دسترس آنها باشد؛ بطوری که نه لزوما برای شنیدن صدا کار را بجایی برسانیم که صدها و بلکه هزاران نفر تجمع کنند و امکان موج سواری معاندان بوجود آید. ضمن اینکه بنظر می رسد معاونت خبر بجای تمرکز بر گزینش و دروازه بانی اخبار، باید بر ارائه تحلیل تمرکز کند. از نکات دیگر اینکه در تزاحم با دستگاه ها و نهاد های خارج سازمان، انتظار میرود از استقلال صداوسیما صیانت شود!
  • بازرگانی: دال مرکزی نقد ها به حوزه بازرگانی صداوسیما، سرمایه سالاری است که در پرده خود هرچیز دیگری از جمله ترویج فرهنگ مصرف گرایی، استفاده ابزاری از زنان، تبلیغ کالای بی کیفیت و حتی گاهی مضر را توجیه می کند. برای اصلاح نقداً دو راهکار شفافیت مالی و تغییر مدیران سرمایه سالار و مصرف زده پیشنهاد میشود چراکه فقط مدیران سرمایه سالار و مصرف زده می توانند با سرمایه سالاری و مصرف زدگی مشکلی نداشته باشند!
  • استانها: پس از 40 و اندی سال، به درستی از فرصت عظمای شبکه های استانی استفاده نشده است؛ شبکه هایی که امکان پرداخت به مسائل منطقه ای را مهیا کرده بودند، خودشان ظرفیت مرجعیت منطقه ای داشتند و می‌توانستند بومی سازی فرهنگی و تمرکز زدایی از پایتخت را رقم بزنند، مهجور و مغفول واقع شده اند. شبکه تهران نیز که از میان شبکه های استانی بنظر میرسد از مخاطب نسبتا بهتری برخوردار باشد، خودش را در عرض شبکه های ملی تعریف کرده و هیچ رسالتی از یک شبکه استانی را به دوش نمی کشد!
  • مزیت رقابتی: در نسبت با رقبای داخلی، اولاً آمار ها حاکی از محبوبیت بیشتر صداوسیما است. یعنی علیرغم همه کمکاری ها هنوز که هنوز است صداوسیما مخاطب خودش را دارد و این اهمیت جایگاهی را نشان میدهد که شما در آن قرار گرفته اید! ثانیاً علاوه بر رقابت، صداوسیما باید تلاش کند تا با سایر رسانه ها به یک همگرایی در راستای هویت ایرانی اسلامی مخاطب برسد. اما در نسبت با رقبای خارجی کجاست آن رسانه مرز گستر؟ حال آنکه ترکیۀ در حال سازش با رژیم صهیونیستی، بزرگترین چهره ضدصهیونیستی جهان اسلام تلقی میشود و ایران عزیز که همواره با فلسطین احساس عهد داشته، چنین مظلوم واقع شود. در برخی حوزه های ناب که اصلا ورودی به چشم نمیخورد از جمله حوزه زبانی فارسی دری که قرابت تنگاتنگی با هویت ایران دارد.
  • در نسبت با ساختار صداوسیما، از شما انتظار میرود که مغلوب بوروکراسی فربه سازمان نشوید، نظام بازخوردگیری از مردم را در سازمان ارتقا دهید و ارزیابی مردم را در عمل لحاظ کنید؛ متأسفانه در دوره قبل نه تنها نظام بازخوردگیری از مردم یک نظام عقب افتاده بود، بلکه حتی ارزیابی های خود سازمان صداوسیما نیز به مرحله عمل نمیرسید. فی المثل چرا یک نویسنده معلوم الحال بعد از تولید چندین کار ضعیف که داد مخاطب را در آورد، همچنان باید نویسنده محبوب سازمان میبود؟ از نکات دیگر ناظر به ساختار صداوسیما این است که نظام تقسیم بندی شبکه ها سکولار بنظر میرسد؛ اینکه شبکه ای تأسیس شود بنام قرآن که شبکه های دیگر را از محتوای قرآنی خالی کند، یا شبکه ای تأسیس شود که همه محتوای نخبگانی صداوسیما را حواله دهند به آن و بقیه شبکه ها عاری شود، مطلوبیت ندارد.

 

  • بعنوان نکته پایانی، از شما انتظار رقم زدن یک صداو سیمای عدالت گستر میرود؛ که به حرکت روبجلو و پسندیدۀ دعوت از کارگر و معلم و بسیجی و مسجدی و جهادی و سالمند و کودک و نوجوان و بازنشسته و راننده و روستایی و کشاورز و دامدار و سرباز و …. که در انسانِ اسلام‌دینِ ایران‌بوم خلاصه میشود، در مراسم تودیع و معارفه رییس سازمان صداوسیما اکتفا نشده و در واقع سهم رسانه ای این اقشار نادیده انگاشته شده پرداخته شود، نه اینکه صداوسیمای ما سرمایه داران و مرفهان بی درد را بپرورد. در یک جمله صداوسیما به جمهور بازگردد. بازگشت به جمهور بعبارت دیگر یعنی بازگشت به هویت مردم ایران که ترجمان رسانه ای آن میشود رقم زدن یک صداوسیمای مرجع و خلاق، نه یک صداوسیمای تقلید کار!

و در این مسیر جریان دانشجویی از هیچ حمایتی دریغ نخواهد کرد و هیچ خطا و مماشات و محافظه کاری را با آنان که نفعشان در متحول نشدن صداوسیما است، نخواهد پذیرفت.