نشست تخصصی بررسی دیپلماسی اقتصادی در دولت سیزدهم به همت واحد جهاد اقتصادی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. جلسه با حضور آقای سعید داغینه کارشناس دیپلماسی اقتصادی وبا محوریت جایگاه دیپلماسی اقتصادی در اقتصاد کشور و نگاه دولت به این مساله با توجه به تاکید مقام معظم رهبری برگزار گردید.
کارشناس برنامه در مقدمه گفت: تحریمها یک سیر پیشرفت چهل ساله دارند و ما اکنون با پیشرفتهترین تحریمها که با عنوان تحریمهای ثانویه شناخته می شوند مواجه هستیم. در واقع تحریم دارای دو قسمت است: 1- قدرت تحریمکننده 2- نقاط ضعف کشور تحریم شونده.
داغینه افزود: در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود ما شاهد این بودیم که اقتصاد نفت محور ایران با چرخه دلارنفتی در برابر کالا اداره میشد. در آن زمان آمریکا با استفاده از قدرتی که به واسطه سلطه دلار بر بازار نفت، در اختیار داشت تراکنشهای بانکی ایران را مسدود کرده و از طرفی دیگر به خریداران نفت ایران فشار وارد کرد تا نیازهای خود را از طریق دیگر کشورها برطرف کند. این باعث شد که یک شوک به اقتصاد ایران وارد شود و ما در سال نود یک تورم کوتاه مدت قابل توجه را تجربه کردیم. در نتیجه متوجه شدیم که اثرگذاری تحریم به نقاط ضعف ما هم بستگی دارد. کشور ما، کشوری است که اگر نفت نفروشد دچار مشکل میشود و در سالهای اخیر از طریق شبکههای پوششی و صرافیهای پوششی توانسته کار خود را جلو ببرد و پول نفت به کشور بازگشته است. اما این کافی نیست و ایران باید تجارت خارجی قوی داشته باشد برای مثال آمریکا بندر چابهار را از تحریمها مستثنی میکند و علت آن نیاز کشور افغانستان اعلام میشود. همینطور صادرات انرژی به عراق هم مستثنی شد. پس ما باید تجارت خارجی خود را خصوصا با کشورهای همسایه قوی کنیم و ابزار این کار دیپلماسی اقتصادی است.
این کارشناس اقتصادی در رابطه با بالاتر بردن سطح دیپلماسی کشور گفت: برای بهبود دیپلماسی اقتصادی اولا سطح خود دیپلماسی ما باید بالا بیاید. رهبری در در دولت قبل گفتند که اقتصاد را معطل مسئله هستهای و برجام نکنید اما امروز میگویند که سیاست خارجه را معطل مسئله هستهای نکنید. چرا ایشان بارها بر روی این نکته تاکید میکنند؟ چرا بارها گفتهاند خنثی سازی تحریم را در اولویت قرار دهید نه رفع تحریم را؟ چرا بارها گفتهاند به طرف غربی اعتماد نکنید؛ کشور را معطل توافق نکنید؟ در واقع این برمیگردد به تحولات سالهای 90-89 که برای اولین بار کشورمان با تحریمهای فلج کننده روبرو شد. در آن زمان آمادگی لازم برای این رویارویی را نداشتیم و علت آن هم وابستگی اقتصاد ما به نفت بود. ایران از قبل، این آمادگی را در خود ایجاد نکرده بود و همچنین حرکات دشمن را به خوبی رصد نمیکرد و در برابر آن واکنش های مناسبی نداشت.
و همچنین اضافه کرد: در همان زمان در میان نخبگان سیاسی کشور دو رویکرد به وجود آمد رویکرد اول مذاکره و امتیاز دادن برای لغو تحریم و رویکرد دوم مقاوم سازی اقتصاد در برابر شوکهای بیرونی بود. حال چرا رویکرد اول پیروز شد؟ رویکرد اول برآمده از نظریه توسعه بود همان نظریه که سعادت کشور را در گرو توسعه پول و سرمایه و تکنولوژی و… میداند و معتقد است این پول و سرمایه و تکنولوژی باید از غرب آورده شود. نتیجه این نظریه میشود همان رویکرد اول، که باید انعطاف به خرج دهیم و با غربیها معامله کنیم. در همان سالهای ۸۹ و ۹۰ از دو طریق مذاکرات انجام میشد یکی 1+5 که آقای جلیلی مسئول آن بود، و دیگری مذاکرات مسقط عمان که مذاکرات دوجانبه میان آمریکا و ایران بود و آقایانی همچون ولایتی و لاریجانی مسئولیت این مذاکرات را بر عهده داشتند. دولت اوباما از طریق مسقط برای ایران پالس مذاکره ارسال میکرد و آمادگی خود را برای مذاکره اعلام میکرد. این رفتار آمریکا باعث شد که نخبگان سیاسی در کشور بگویند که دولت اوباما نسبت به قبل نرمش نشان میدهد و ما نباید این فرصت را از دست بدهیم و در نتیجه رویکرد اول در کشور غالب شد.اما این رویکرد و این مسیر آفتی داشت. آفت این مسیر این بود که برای ایران مذاکره تبدیل به یک راهبرد شد درصورتی که مذاکره برای آمریکا تنها یک ابزار بود اما برای ایران تبدیل به یک راهبرد شده بود و کشورمان راه حل همه مشکلات را در این مذاکره میدید. این رویکرد غلط نخبگان سیاسی در انتخابات ۹۲ اجتماعی سازی شد و یک مطالبه عمومی به وجود آمد و مردم متوقع شدند که دولت مذاکره کند وتحریم ها را بردارد و همین مطالبه عمومی و توقع عمومی یکی از دلایلی بود که ما در ماجرای برجام در برابر آمریکا شکست خوردیم و آن چیزی که باید، عایدمان نشد.
کارشناس برنامه در رابطه با آینده مذاکرات گفت: که ما موافق مذاکره هستیم اما نه مذاکره برای رفع تحریم از سوی آمریکا چراکه اکنون تجربه داریم و میبینیم که این امر جواب نداده است. از زمانی که مذاکرات را با آمریکا شروع کردیم ۸۰۰ تحریم به تحریمهای قبلی اضافه شده است و آمریکا به این راحتی ها این تحریمها را لغو نمیکند. هم اکنون هم در صحبت های دولت جدید آمریکا مشخص است که دولت بایدن تحریمهای زمان ترامپ را لغو نمیکند ؛ آمریکا تحریم را به راحتی بر نمیدارد؛ تحریم برای آمریکا یک ابزار است و یک اهرم فشار است در واقع آمریکا تحریم می کند برای مذاکره تا در مذاکره بتواند امتیاز بگیرد. به همین دلیل رهبری مرتباً تاکید میکنند که اقتصاد را معطل مذاکره نکنید؛ سیاست خارجه را معطل مسئله هستهای نکنید. در تجربههایی که ما دربرابر آمریکا داشتیم در واقع هر وقت به سمت تطابق شرایط با تحریم میرویم و هر وقت به سمت خودسازی برای مقابله با تحریم میرویم، پالس مذاکره میآید و به ایران برای مذاکره فشار میآورند؛ چراکه آمریکا نمی خواهد جمهوری اسلامی ایران در برابر تحریم ها مقاوم شود می خواهد که تحریم همواره ابزاری برای شوک وارد کردن به اقتصاد ایران بماند. امروزه هم که در کنگره نمایندگان جمهوری خواه و دموکرات معتقدند که تیغ تحریم در زمان ترامپ کند شده و باید با مذاکرات با ایران و تحریم به اقتصاد ایران ضربه وارد کنند.
داغینه در پاسخ به این سوال که آیا برخلاف دوران آقای احمدی نژاد، ما در دوران آقای خاتمی تجربهی موفقی از مذاکرات نداشتیم، گفت: درباره ی دورهی آقای خاتمی توجه شود که خیلی تحریم جدی نداشتیم،برای مثال در همین حد بوده است که یک شرکت ژاپنی پروژهی سد سازی روی کارون را به خاطر فشارغرب لغو کند. لذا خیلی تحریم های جدی نداشتیم. بحث دورهی اقای خاتمی از 81 تا 84 این بود که میخواستند پرونده ی هسته ای ایران را وارد شورای امنیت کنند و به دنباله ی آن علیه ایران قطعنامه صادر شود. که این باعث اعمال تحریم هایی هم می شد. پرونده که به دست آقای روحانی افتاد، ایشان شروع به ایجاد یک سری تعدیل ها در پرونده ی هسته ای کردند.در مدت بیست ماه فعالیت های ما در عرصه هستهای به طور جدی متوقف شد؛ همکاری های ما با آژانس بسیار گسترده شد و دستورات آژانس اجرایی شد. غرب و امریکایی معتقد بودند برای همیشه باید این غنی سازی از بین برود. یعنی یک مسئله ی موقت نباشد بلکه یک مسئله کاملا دائمی باشد. اقای روحانی در کتاب امنیت ملی مطرح می کند که سه کشور اروپایی که تحت تاثیر آمریکا بودند، برای ارسال پرونده ی ایران به شورای امنیت دست به کار شدند و پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دادند. اما دردوران احمدی نژاد مسئله ی اصلی ایران این بود که تحولات تحریمی را به خوبی رصد نمیکرد. اقتصاد ما شبیه به لیبی بود؛ شبیه به اقتصادهای تک محصولی بود. رهبری دهه ی شصت فرمودند ما باید کاری کنیم که هر وقت اراده کردیم بتوانیم در چاه نفت را ببیندیم.
درادامه افزود: اقای براین هوک مسئول میز تحریم ها در وزارت آمریکا، در سال 2019 گفته بود با وضعیتی که ایران در بودجه ی خودش دارد نمیتواند بودجه ی خودش را کاملا محقق کند و قطعا به مشکل میخورد و برای جبران کسری بودجه دو راه دارد: 1-پول چاپ کند که این منجر به تورم افسارگسیخته و افزایش نقدینگی می شود 2- سازوکارهای مالیاتی را اصلاح کند ، و اقای روحانی از طریق چاپ پول کسری بودجه را جبران کرد، لذا معلوم است که تحریم های اقتصادی روی ضعف های ما سوار میشود.
ایشان در پاسخ به این سوال که اکنون میزان تاثیر تحریم بر ناکامی های اقتصادی را چگونه میبینید، گفت: اقای روحانی زمانی که روی کار آمد گفت مشکلات ما فقط 20 درصد ریشه در تحریم دارد و مشکل در واقع عدم مشورت و سوء مدیریت است. ولی در اواخر دولتش گفت تحریم 75 درصد اثر دارد. برای یک اقتصاد قوی 5 تا 10 درصد تحریم ممکن است اثر داشته باشد اما برای اقتصاد های ضعیف قطعا این اثر گذاری خیلی بیشتر خواهد بود.
ایشان در ادامه به تشریح برخی ضعفهای مهم اقتصاد ما پرداخت: ایران یک سری ضعف ها مثل مسئلهی بودجه که بودجه ی ما به نفت بسیار وابستگی دارد و یک سری خریداران مشخصی دارد و همچنین یک سری سازوکارهای مشخص دارد و به راحتی قابل تحریم است. در واقع ما باید بتوانیم از طریق طراحی سبد درامدی متنوع کشور را از وابستگی به نفت خارج کنیم و به درآمدهای دیگری متکی شویم و یکی از این راه های درامدزایی تجارت با کشورهای همسایه است.
در پایان خاطرنشان کرد: یکی از مسائل جدی تحریمها اثرگذاری و فشار شدید آن ها بر روی سیستم مالی و تراکنش های کشور است. اگر ما بتوانیم سیستم بانکی خود را از نظارت های امریکا رها کنیم و خود تجار و بانک ها با نظارت دولت های طرفین با یکدیگر مبادله داشته باشند می توانیم تحریم ها را خنثی سازی کنیم.