طبق صحبتهای دکتر حریرچی، قائممقام وزیر بهداشت، بیش از 117 هزار پزشک مشغول به فعالیت و یا در حال تحصیل هستند . با توجه به جمعیت ایران، سرانه پزشکان به ازای هر دههزار ایرانی، حدود 15 نفر میشود. در حالی که استاندارد جهانی، حدود 35 پزشک برای هر دههزار نفر است. این بدین معناست که عرضه پزشک در ایران بسیار کمتر از سطح جهانی است. حتی کشورهای منطقه نیز سعی بر دستیابی و نزدیکشدن به این رقم را دارند. کشور ایران در میان 24 کشور خاورمیانه در رتبه هجدهم سرانه پزشک قرار دارد .
علاوهبر کافی نبودن مجموع تعداد پزشکان در کل کشور، از لحاظ توزیع نیرو نیز، سیستم با مشکلاتی مواجه است. همین تعداد محدود پزشک عمدتا در شهرهای بزرگ، به ویژه تهران، مشغول به فعالیت هستند و مردم ساکن شهرهای کوچک و روستاها، شدیدا با مشکل کمبود پزشک و بهخصوص متخصص و فوق تخصص درگیر هستند . این افراد عمدتا برای دسترسی به خدمات پزشکی، راهی کلانشهرها میشوند و با مشکلاتی همانند هزینههای زیاد رفت و آمد، صفهای طولانی بیمارستانها، نداشتن محل خواب، خیابانخوابی همراهان و… دست و پنجه نرم میکنند.
عرضه پزشک در ایران بسیار کم است در حالی که تقاضا برای آن زیاد است و هنگامی که تقاضا بیشتر از عرضه شود، بازار خدمات به مشکل بر میخورد. این موضوع باعث میشود که تعداد مراجعهکنندگان پشت در مطب یک پزشک، بسیار بیشتر از حد نرمال شود. پزشکی که برای هر بیمار به صورت متوسط باید 15 دقیقه وقت بگذارد، از این وقت کم میکند تا تعداد مراجعهکننده بیشتری را ویزیت کند. بررسیها و مشاهدات میدانی نشان میدهد که زمان حضور یک بیمار در مطب پزشکان عمومی و متخصص، حداکثر ۱۰ دقیقه است. البته در برخی مطبهای پزشکان عمومی، این مدت به ۳ تا ۴ دقیقه هم میرسد و پزشک فقط با گرفتن شرح حال از بیمار، برای او نسخه تجویز میکند. همین وضعیت بعضا در مطب پزشکان متخصص هم مشاهده میشود . دکتر آقاجانی، معاون درمان وزیر بهداشت، در مصاحبهای ضمن تشریح جزییات استانداردهای ویزیت و مدت زمانی که پزشک باید برای ویزیت و مشاوره بیماران زمان بگذارد، به این مسئله نیز اشاره کردند که بالا بودن تعداد تقاضا برای ویزیت، باعث میشود که بیماران در نوبتهای طولانی انتظار قرار گیرند و این موضوع سطح کیفی خدمات را کاهش میدهد . به رغم کمبود شدید پزشک در ایران، نزدیک به دو دهه است که برخی بر اشباعشدن جامعه از پزشک تأکید دارند. دکتر ایرج فاضل ، رییس سابق و دکتر زالی ، رییس اسبق سازمان صنفی نظام پزشکی از جمله این افراد هستند. درحالی که دکتر قاضی زاده وزیر سابق بهداشت و ایرج حریرچی، کمبود پزشک در کشور را تأیید کردند .
سوالی که در ادامه مطرح میشود اینست که علت این کمبود چیست؟ بدیهی است که کمبود پزشک ناشی از پایین بودن ظرفیت پذیرش رشته پزشکی است. طبق گفتههای دکتر غلامی، وزیر علوم، برخلاف رویه معمول در دنیا، سیاستگذاری و اجرا در حوزه آموزش پزشکی به وزارت بهداشت و خود پزشکان واگذار شده است . تعارض بین منافع صنفی پزشکان با مصالح عمومی جامعه، باعث شده است تا پزشکان با کنترل ورودی رشتههای پزشکی سعی در حفظ بازار انحصاری خود داشته باشند تا به قول معروف « دست زیاد نشود».
مورد بعدی از اثرات کمبود پزشک، بالا رفتن هزینههای پزشکی و ویزیت است. بدین صورت که تعرفههای ویزیت را خود وزارت بهداشت و سازمان صنفی نظام پزشکی تعیین میکنند. و از طرفی این خود پزشکان هستند که بدنه و سیستم این دو سازمان را تشکیل میدهند. طبیعی است که با وجود انحصارطلبی و تعارض نفع شخصی با منافع عمومی، نرخ این تعرفهها تا جایی که میتواند بالا برود. کما اینکه در سال های 93 و 94 شاهد رشد 300 درصدی این تعرفهها بودیم. هرچند در سالهای اخیر سعی بر این بوده که نرخ رشد این تعرفه بیشتر از نرخ تورم نشود اما هر سال با تصویب و ابلاغ تعرفههای پزشکی، اعتراضها و گلایههای جامعه پزشکی از میزان رشد تعرفهها نیز آغاز میشود و این داستان همواره ادامه دارد .
در مجموع میتوان گفت برای مقابله با انحصارطلبی جامعه پزشکی، باید آمار و تعداد پزشکان را بالا برد. برای تحقق این امر هم باید ورودی دانشگاهها و ساز و کار تایید دانشجو در کنکور برای رشتههای پزشکی، از وزارت بهداشت به وزارت علوم بازگردانده شود و روند آموزشی و تاییدیه نهایی آن در دست وزارت بهداشت و وزارت علوم، به صورت اشتراکی باشد تا دیگر سازمان خاصی، قدرت کنترل جامعه آماری پزشکان، بدین شکلی که امروزه شاهد آن هستیم، را نداشته باشد.
نویسنده: علی اکبر محمدی