در این جلسه جناب آقای داریوش سجادی فرمودند:

انقلاب ما در برهه ای از زمان سر برآورد که در غرب امپراطوری آمریکا و در شرق شوروی وجود داشت امام با مبانی معرفتی اسلامی به مبارزه با امپریالیسم جهانی از نوع غربی آمریکایی آن برخاست در زمانی که شوروی و کمونیسم خود را مدعی جدی مبارزه با امپریالیسم می دانست.

یکی از دلایل تسخیر لانه توسط دانشجویان ترس از وقوع اتفاقی مشابه کودتای ۲۸ مرداد بود.

از دلایلی که بعضی مخالف تسخیر لانه هستند می گویند این عمل مصداق نقض #کنوانسیون_وین است که خاک هر سفارت خانه خاک کشور آن سفارتخانه است اما این چیز جدی و مهمی نیست چون در مورد مشابهی که در چند سال قبل از این اتفاق، اتفاق افتاد، اشغال سفارتخانه ایران در #اربیل_عراق بود که بالگرد های آمریکا روی سقف سفارت خانه ایران نشستند و افراد سفارتخانه را با #لباس_خواب دستگیر کردند.

یکی از ایراداتی که به اشغال سفارت آمریکا می گیرند این است که #غرور_ملت _آمریکا شکست، بنده به عنوان شخصی که چند سال در کشور آمریکا زندگی می کنم می گویم که ملت آمریکا آن طور که بعضی می گویند غرور ملی ندارند چون به قدری تحت تاثیر کارتل ها و کمپانی های رسانه ای هستند که دیگر حساسیت بالایی نسبت به #غرور_ملی_ندارند

اشکال آمریکا با ایران نه #هسته ای است نه #موشکی و نه … بلکه می خواهد ایران را ذیل #نظام_سلطه جهانی قرار دهد همان طور که در قیام #عاشورا در تقابل #امام_حسین (علیه السلام) و #یزید(علیه اللعنه) وجود داشت.

حالا هم سیاست آمریکا آوردن #فشار_معیشتی به ملت ایران است تا آن ها را از #استقامت خسته کنند و به صورت نرم نظام سلطه ایران را دچار تغییر کنند حال این سیاست تغییر گفتمان نظام توسط دسته #افراطیون(عقاب ها) به صورت تغییر رژیم بود که در سال ۸۸ است اما دسته #نرم_تر آن ها(کبوتران) بعد از فتنه خواستند طی فرآیندی گروه عملگرا را در ایران که بزرگ ایران آقای #هاشمی-رفسنجانی بود ‌سرکار بیاورند و برنامه های مطابق میل خودشان را به اجرا در آورند اما با اقدام مناسب و به موقع #شورای_نگهبان این عمل خنثی شد(که هاشمی تایید صلاحیت نشد) ولی پیرو خلف ایشان(آقای #حسن-روحانی) روی کار آمد، اما چون آمریکایی ها به نظام و فرآیند های سیاسی ایران آشنایس دارند می دانستند روحانی دارای قدرت هاشمی در نظام نبوده و نمی تواند به میزان هاشمی سیاست های آمریکا را پیگیری کند، پس ارزشی ندارد که در #برجام بیش از حد امتیاز دهد.

#افول_آمریکا ار لحاظ فلسفی در لیبرال دموکراسی امریکا از ابتدا محکوم به شکست است.
یکی از سنا تور های آمریکایی می گوید:
در آمریکا #پول همه چیز نیست، تنها چیز است و این باعث ایجاد شکافهای اقتصادی بین طبقات اقتصادی می شود و از لحاظ اقتصادی هم رو به افول است؛ خلاء معنوی در زندگی آمریکایی ها مشهود است و جایگزینی برایش ندارند از لحاظ نظامی همچنان قدرتمند است.
اما نقدی که من به آقای روحانی داشتم این بود که مردم را از جنگ ترساندید در حالی که آمریکا توان ورود به یک جنگ دیگر را ندارند.
بنابراین امریکا نمیتواند منافع ما راتامین کند.

همچنین دکتر محمدجواد حق شناس در این جلسه فرمودند:

ما در این بحث نیازمندیم تا #موقعیت_امریکا را در عرصه بین الملل بشناسیم و همچنین نسبت خودمان را با این قدرت.
در نگاهی گذرا و سریع به روابط ایران آمریکا خواهیم دید که این روابط، روابط کوتاه مدتی نبوده است و دارای پیشینه تاریخی است.
آغاز رابطه بین ایران و عراق مربوط به دوره قاجار می باشد!
آمریکا در آن دوره تبدیل به قدرت جدیدی در ساختار بین الملل تبدیل شد.
اسپانیا، پرتغال و انگلیس و فرانسه استعمار طلب بودند و با استقلال امریکا آن ها را از قاره آمریکا بیرون رفتند و به نوعی تقسیم قلمرو صورت گرفت.
در پایان قرن 18 آمریکا از قدرت خود فراتر می رود و با اشغال فیلیپین وارد آسیا می شود و قصد دارد تبدیل به قدرتی تاریخی بشود.

در دوره قاجار(دوره ناصری) توسط سفارت عثمانی ارتباط ایران و آمریکا آغاز می شود
ایران درگیر رقابت بین روسیه و انگلیس است و با آمریکا تا آن روز ارتباطی ندارد!
با افول دولت قاجار کودتا 1299 و روی کار آمدن رضاخان امریکا قصد ورود به ایران را می کند
این رابطه با کشته شدن رابط آمریکایی که توطئه انگلیس بود موقتا از بین می رود و در پهلوی اول رابطه خوبی برقرار نیست
اما پس از اشغال ایران، آمریکا بسیار متعهد تر از انگلیس و روسیه نشان داد؛ دخالت مثبت در ملی شدن صنعت نفت وترک کردن خاک ایران به صورت داوطلبانه همگی از نمونه های مثبت دولت امریکا است.
اما در کودتای 28 مرداد اولین بار بود که امریکا همراه انگلیس شد و در مقابل اراده مردم ایران قرار گرفت.

دانشجویان خط امام به دلیل نگرانی ای که از سفر شاه به امریکا و تکرار خاطره تلخ کودتا 28 مرداد داشتند تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند
ترس تاریخی از 28 مرداد و مداخله همزمان انگلیس و امریکا موجب سقوط دولت مرحوم مصدق شد. این کودتا موجب شد تا ایران که تحت نفوذ انگلیس بود شاهد دخالت قدرت جدیدی به نام آمریکا شود. از طرفی روسیه نیز با انقلاب های اکتبر و تغییر بافت قدرت درگیر بود که موجب شده بود تا حضورش در معادلات بین المللی کمرنگ شود!
کودتای28 مرداد پایان سه دهه قدرت انگلیس بر خاور میانه بود. پس از جنگ جهانی و تقسیم جهان به دو بلوک شرق وغرب سلطه آمریکا بیشتر شده و در ایران جریان غالب می شوند.

نماد دیگر مخالفت مردم ایران با دولت امریکا 16 آذر و ورود نیکسون به ایران است.
در دوره پهلوی ایران به عنوان قدرت منطقه ای ذیل امریکا تلقی می شد.مردم به دنبال سرنگونی حکومت استبدادی شاه بودند وهنگامی که آمریکا به حمایت از شاه پرداخت مطالبات ضد استعماری و ضد آمریکایی به خواسته های مردم اضافه شد!
اتفاقی که در تسخیر لانه موجب نگرانی می باشد اقدام دولت است نه حرکت دانشجویان! پس از تسخیر سفارت امریکا ما شاهد حرکت نظام سیاسی پشت این جریان هستیم. نگرانی ما از حمایت دولت از این قضیه است نه عمل دانشجویان.

نقدی نسبت به صحبت دوست عزیزم آقای سجادی دارم نسبت به ماجرای 88 و نگاه ایشان به آقای هاشمی.
نمی شود از 88 نام برد و اسم احمدی نژاد را نیاورد! فتنه از 88 شکل گرفت یا از 84 آغاز شد!؟
فتنه تمام ساحت ایران را مثل سرطان در بر گرفت و ما مجبور به شیمی درمانی شدیم. خواه اثر کند یا نه. غده 88 را ببینیم و ریشه آن را در 84 نبینیم منصفانه و دقیق نیست.
این که بپذیریم سه میلیون نفر به تعبیر آقای قالیباف انتخابات را نپذیرند بعد بگویند شائبه بوده؟! پس چگونه عمل کردیم که از چهار نفر سه نفر مغترض هستند؟! فتنه 88 بوده یا 84؟!
آیا می شود این گونه گفت که انقدر قطعنامه بزنید تا قطعنامه دانتان پاره بشه؟!
مگر می شود در این محیط علمی قطع نامه را کاغذ پاره تلقی کرد؟! همین رویکرد موجب بدبختی ما شده است. انتخابات 88 داوران همه برای پیروزی نماینده مورد نظر خود تلاش می کردند و تقلب محرض بوده!

با نوشتن مرگ بر امریکا مشکلی ایجاد نمی شود را قبول دارم. منافع آمریکا جایی دیگر است
نمی توانیم از افول قدرت حرف بزنیم در حالی که ماهیت قدرت تغییر کرده است.
گفتن مرگ بر آمریکا چه در دوره اوباما چه دردوره ترامپ اگر منافع آمریکا را به خطر بیندازد به مخالفت با آن می پردازند و اگر با منافع آنان تزاحمی نداشته باشد تا صبح هم مرگ بر امریکا بگوییم با واکنشی روبرو نمی شویم.
از منظر ما اگر بتوانیم برای رسیدن به استقلال و گرفتن قدرت و رفاه به نقطه مطلوبی برسیم در عمل مرگ آمریکا را عملی کرده ایم! این شعار اگر تبدیل به لغلغه زبان شود کمکی نمی کند و اگر ما را از هدف دور سازد مضر نیز می باشد!
در عمل، روش و منش باید معتقد به مرگ بر امریکا باشیم!در تحریم اگر بتوانیم کشور را به نحو شایسته اداره کنیم، دلار در کشور ما حرف اول را نزند، برای بدست آوردن دلار مردم صف نکشند، دست روی زانوی خودمان بگذاریم، اداره کشور به گونه ای باشد که فساد چند هزار میلیاردی رخ ندهد، به گونه ای عمل کنیم که سوءاستفاده از اجزای قدرت شکل نگیرد،در این صورت می توانیم بگوییم قدرتمندیم!
در این صورت است که درعمل محقق به تعبیر شعار مرگ بر آمریکا می شویم.
در آن هنگام اگر شعار مرگ بر آمریکا بر زبان هم جاری شود اشکال ندارد ولی اگر فاصله بین زبان و عمل باشد، مناسب نیست!