1- اگر روزی رئیس رسانه ملی شوم، یکی از اولین کارهایم این خواهد بود که برنامه 90 را تعطیل کنم، از بس که محتوای آن پست و حقیر است. برنامهای با مخاطب میلیونی نیم ساعت در این زمینه حرف می زند که آیا دماغ این بازیکن جلوتر بود یا لنگ آن یکی تا نتیجه بگیرد که گل زده شده، آفساید بوده یا نه، تا از آن به این نتیجه مهم برسد که کدام تیم باید در ردیف 17 جدول قرار بگیرد و کدام یکی در ردیف 18! این یعنی تحمیر (الاغ کردن) و تحمیق مخاطب.
2- جالب است که برنامهای به این مزخرفی میتواند در نیمههای شب میلیونها نفر را بیدار نگه دارد و وادارشان کند تا با ارسال پیامک در بحث مشارکت کنند و خود را جزئی از برنامه بدانند. مطمئن هستم که بیشتر این مخاطبان هرگز بسیاری از بازیهایی که در این برنامه مورد بررسی قرار میگیرد را نمیبینند و فقط در اخبار نتیجه آن را میشنوند، اما بررسی حواشی مربوط به بازیای که ندیدهاند برایشان بسیار اهمیت و جذابیت پیدا کرده است.
3- راز جذابیت نود در موضوع آن نیست، در اجرای آن است. فوتبال علیرغم همه جذابیتش نمیتواند این همه جذاب باشد؛ این اجرای قوی «عادل فردوسی پور» است که نود را جذاب کرده است. او در اجرای خود با احدی تعارف ندارد و با شوخی و جدی و نکتهسنجی و استفاده مستمر از نظر کارشناسان و تماس تلفنی زنده با مسئولان مربوطه، یک برنامه پویا و جذاب ارائه میدهد. او به هیچ کس رحم نمیکندذاب ارائه می دهد. او و جدی و نکته سنجی و استفاده مستمر از نظر کارشناسان و تماس تلفنی زنده با مسئولان مربوط، اما همه بازیکنان و مربیان و مسئولان باشگاهها و داورها و… ناچارند پا به پای او بیایند و گریزی از او ندارند.
4- انتخابات ریاست جمهوری برای مردم ایران بسیار با اهمیت است و زن و مرد و کودک و کهنسال و باسواد و بیسواد درمورد آن فکر میکنند و سخن میگویند. انتخاب رئیس جمهوری مسالهای است که تا عمق زندگی مردم اثر دارد و این موضوع فی نفسه برای مردم مهم است و اصطلاحا ارزش خبری و رسانهای دارد. در یک کلام ریاست جمهوری مثل یک مسابقه فوتبال نیست که نتیجه آن هیچ تاثیری در زندگی مردم نداشته باشد. اما آیا رسانه ملی توانسته از این ارزش رسانهای به خوبی بهره ببرد؟
5- این شبها برنامهای شبه طنز از صدا و سیما پخش میشود که جا دارد از آن به عنوان فاجعه رسانهای یاد کنیم: «گفت و گوی ویژه خبری». تمامی اصطلاحات مورد استفاده در این عنوان دروغ هستند! نه گفت و گویی رخ میدهد و نه آن چنان ویژه است و نه خبری است! مجری و به طریق اولی صدا و سیما در نقش پایه میکروفون ظاهر میشوند و کاندیدای مورد نظر هرچه میخواهد میگوید و میرود. همین!
6- «گفت و گو» یعنی هر دو طرف صحبت کنند و نظرات یکدیگر را نقد کنند و حقیقت را شفاف کنند. یعنی هر دو طرف هم گوینده هستند و هم شنونده. اگر قصد اجرای یک گفت و گو داریم باید مجری برنامه کارشناسی باشد که با دیگران تعارف ندارد و عالمانه و محترمانه و با موضعی صحیح سخنان کاندیداها را به چالش بکشد. مثلا اگر کاندیدایی از شیوههای جنگ روانی برای افکار عمومی استفاده کرد، آن مجری به راحتی دست او را رو کند و «ترمزش را بکشد»! خنده دار نیست که کاندیدایی بیاید و یک کلید نشان بدهد و بگوید کلید مشکلات کشور در جیب من است و اگر به من رای بدهید، قفل در را باز می کنم و مجری بنشیند و تحمیر مردم را نظاره کند؟ یا دیگری بگوید ظرف صد روز مشکلاتتان را برطرف میکنم و کسی نگوید «واقعا؟!!!» جای فردوسی پور خالی است که همانجا به یک کارشناس اقتصادی زنگ بزند و بپرسد واقعا میتوان ظرف صد روز مشکلات را برطرف کرد؟
7- «ویژه» یعنی چیزی فراتر از یک گفت و گو. باید این ویژه بودن در جایی نمود داشته باشد. مثلا در جسارت مجری در به چالش کشیدن کاندیدا و یا کارشناس بودن او و یا در موضوع شناسی و یا حتی در مچگیری! «دیروز، امروز، فردا» با اجرای یامینپور «ویژه» بود. مثلا وقتی او میدید که مهمان برنامه دارد ادعاهای بزرگ میکند به یکباره با یک تماس تلفنی و پرسش از یکی از کارشناسان، باد مهمان را تنظیم میکرد. وقتی مهمان برنامه پایش را به خطوط قرمز انقلاب اسلامی نزدیک میکرد، مجری به سرعت وارد عمل میشد و به عنوان نماینده رسانه انقلاب اسلامی به او هشدار میداد و اجازه نمیداد که او مخاطب را فریب دهد. مجری یک برنامه ویژه، هرگز بیطرف و بینظر نیست؛ بلکه باید براساس نظر کارشناسی طرف حق را بگیرد.
8- «خبری» با «ادعایی» فرق دارد. کاندیداها در گفت وگوی ویژه خبری حاضر میشوند و ادعاهایی میکنند و میروند، به همین سادگی! اگر برنامه خبری است و کاندیدا اخبار از واقع میکند، باید در همان برنامه صحت و سقم صحبتهایش به نقد و بررسی گذاشته شود. حرف های دیروز و امروزش بررسی شود و برای مردم معلوم شود که او وقتی خود را محتاج رای مردم نمیدید، چه موضعی داشته و امروز چه میگوید. تجربیات مورد ادعایش چقدر پیروز و چقدر شکست خورده هستند و امثال آن.
9- اجرای یک «گفت و گوی ویژه خبری» در یک کلام جرأت، کارشناسی و طرفداری از موضعی مشخص را نیاز دارد. میدانم که مسئولین صدا و سیما به هزار دلیل با اجرای برنامهای که جهتگیری کارشناسانه مشخصی داشته باشد مخالف هستند. اندکی هم به آنان حق میدهم چون حساسیت موضوع بسیار بالا است. اما به آنها پیشنهاد میدهم که فقط شاخص جرأت و جسارت را در برنامههای خود لحاظ کنند و برای آن که مورد اتهام سیاسیکاری و باندبازی و طرفداری از کاندیداها قرار نگیرند، یک مجری شناخته شده غیرسیاسی به نام عادل فردوسی پور را برای این کار منصوب کنند. مطمئن هستم اگر قرار باشد کسی به اجرای او اعتراض کند، ما حزب اللهیها اولین نفرات خواهیم بود چون موضع سیاسی او با ما متفاوت است. اما همین جسارت او در به چالش کشیدن کاندیداها ضمن آن که شان رسانه ملی را از «پایه میکروفون» به یک «رسانه» ارتقا می دهد، باعث خواهد شد تا عیار کاندیداها برای مردم شفافتر بشود.
پینوشت:
الف) اعتقاد دارم صدا و سیما باید رسانه انقلاب اسلامی باشد نه رسانهای ناسیونالیستی و ملیگرا و خنثی. بنابراین برنامههای این چنین رسانهای را در عرصه انتخابات ریاست جمهوری در همین طراز آرزو میکنم و با همین مبنا نسبت برنامههای فعلی آن اعتراض دارم.
ب) بدیهی است پیشنهاد مجریگری عادل فردوسیپور از باب تقبیح برنامه ریزی صدا و سیما درمورد بیطرفی و سکوت مجریان برنامهها و نیز تقریب به ذهن نمودن پیشنهادم درمورد شیوه اجرای برنامهها میباشد و قطعا کارشناس- مجح برنامه ریزی صدا و سیما درمورد بیطرفی و سکوت مجریان برنامهها و نیز تشبیه بهک رسانه ارتقا می دهد، ریهایی مناسب اجرای برنامههایی در سطح ریاست جمهوری در سازمان عریض و طویل صدا و سیما وجود دارد که درصورت داشتن اختیارات، می توانند برنامههایی مناسب شان انقلاب اسلامی اجرا کنند.