یادداشت خود راجع به مصرف در جامعهی اسلامی ایران را با سخنی گوهربار از امام موسیبنجعفر علیه السلام آغاز میکنم. حضرت میفرماید: «مَنْ عَقَلَ قَنِعَ بِمَا یَکْفِیهِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا یَکْفِیهِ اسْتَغْنَى وَ مَنْ لَمْ یَقْنَعْ بِمَا یَکْفِیهِ لَمْ یُدْرِکِ الْغِنَى أَبَداً» (الکافی، ج1، ص17) یعنی کسی که عقل داشته باشد، به آنچه او را کفایت میکند، قانع میشود و کسی که به حد کفایتش قانع شد، بینیاز میشود و چنانچه کسی به حد کفایتش قانع نشود، هرگز به بینیازی نخواهد رسید.
بازشناسی پدیده مصرفگرایی
برای تبیین و تحلیل هر موضوع و پدیدهای، نیازمند شناخت مفهوم و مصادیق آن هستیم؛ بهطوری که بتوان با تکیه بر این شناخت به راهکارهای منع یا گسترش آن دست یافت. پدیده مصرفگرایی نیز از این امر مستثنا نبوده و تنها یک برداشت و تلقی اولیه برای شناخت دقیق آن کافی نیست، بلکه باید بهخوبی مفهوم و مصادیقش را شناخت و ریشهها و زمینههایش را پیدا کرد.
پس از انقلاب صنعتی و علمی و تکنولوژیکی در دنیای غرب و شکلگیری علم اقتصاد متعارف و کلاسیک غربی، تولیدات در جوامع غربی سیری شتابنده، جهشی و بیسابقه بهخود گرفت. حجم عظیم تولیدی در غرب نیازمند مصرف انبوه و فراگیر نیز بود. مصرف در غرب هم از حیث کمی و هم کیفی دستخوش تغییرات فراوانی شد. «باکاک» در کتاب مصرف خود مینویسد: «مصرف برای تداوم سرمایهداری مؤلفهای حیاتی است؛ به این دلیل ساده آشکار که سودی وجود نخواهد داشت، مگر اینکه بتوان محصول را در عوض پول فروخت. این نظام، نوعی «سرمایهداری مصرفی» است».
خب، تا اینجای کار شاید همگان این امر را نشانه موفقیت غرب در بهرهمندی از مواهب طبیعت و بهنوعی سرمایهی اجتماعی ایجاد شده در ممالک غربی بدانند، اما نکته در اینجاست که بهرهبرداری از این منابع خدادادی به چه قیمتی انجام میپذیرد و توسط چه کسانی رهبری میشود؟
جواب این است که سرمایههای متراکم در نظام سرمایهداری و آزادی اقتصادی و استفاده از اینها در جهت سودجویی حداکثری مجوزی برای این امر شدهاست؛ حال آنکه افراد و جوامع و ملتهای فقیر هیچ سهمی از این تولیدات جز فقر و گرسنگی و محرومیت ندارند. حتی منابع ارزشمند خود را به ثمن بخس و دراهم معدود در اختیار این ثروتمندان و سرمایهگذاران نهاده و آنان را در مسیر تاراج و چپاول یاری میرسانند. میتوان گفت پدیدهی مصرفگرایی مختص عصر معاصر است و نهایتاً میتوان آنرا به دورهی انقلاب صنعتی تا کنون نسبت داد.
البته همهی این امور را نباید در واکنش افراد جامعهی غربی به حجم عظیم تولیدی دانست؛ بلکه با مهیاشدن و شکلگیری فرهنگ غربی مبنی بر اصالت ماده، سرمایه، پولف سودجویی، مطلوبیتگرایی و لذتطلبی بود که اشتها و طمع بشر به مصرف کالا که خود برابر با مطلوبیت در غرب انگاشته میشد، به اوج رسید.
نمونههای مصرفگرایی در غرب
ابعاد این نوع از مصرف بهقدری زیاد و بیسابقه است که هر انسانی را به تحیر و شگفتی میآورد. بهطوری که این معضل بیش از اینکه یک معضل اقتصادی باشد، یک معضل فرهنگی تمامعیار با ابعاد مختلف است. در ذیل نمونههایی از این نوع از مصرف کردن در جوامع سرمایهداری غرب را ارائه میدهم:
1. تبلیغات شدید بازرگانی و تجاری
2. مدگرایی و شهوت شدید به بهروز و جدیدشدن
3. گرایش تولیدات به سمت زود فرسودهشدن و از کارآیی افتادن
4. مصرف بیش از درآمد
5. مصرف شدید کالاهای خارجی و وارداتی
6. مصرف متظاهرانه
7. مصرف مبتنی بر ایجاد نیازهای کاذب
8. مصرف هویتساز
9. مصرف طبقهای
10. مصرف غیرقابل اشباع
11. مصرف منفعلانه
12. مصرف شخصی (برای خود)
13. مصرف نمادین و نشانهای
14. مصرف تنوعی
15. مصرف کالاهای لوکسی و تجملاتی
16. مصرف بیش از شأن
17. مصرف همراه با اسراف و تبذیر (ریخت و پاش)
همهی این موارد و مانند آنرا میتوان در زمرهی مصادیق بارز مصرفگرایی به شکل غربی دانست که هر کدام از آن یک قصهی غمانگیز و تلخ دارد که از حوصلهی این نوشتار خارج است. خوانندگان میتوانند به کتب نوشته شده در این زمینه که بسیارند و توسط متفکران غربی همچون باکاک، وبلن، روژه گارودی، استرنز، ویکتور لبو، بوردیو، بودریار و دیگران نگاشته شدهاست، مراجعه کنند.
مصرفگرایی در ایران
اما متأسفانه این مسائل دامنگیر جامعهی اسلامی ما نیز شدهاست و به شکل میراثی نامیمون از حکومت طاغوت در ذهن و روان جامعهی ایرانی ریشه دواندهاست. باید تا قبل از اینکه این پرتگاه عظیم، مردم ما را نیز در درون خود ساقط کند، فکری اساسی برای آن بیندیشیم.
نکتهی قابل توجه در مصرفگرایی غربی و مصرفگرایی ایرانی این است که یکی از زمینههای شکلگیری مصرف غربی، حجم عظیم تولیدات ایشان است و حال آنکه جامعهی ایرانی به این مرحله نرسیدهاست و در بحث تکنولوژیهای تولیدی و رشد اقتصادی و درآمد ملی به مراتب از کشورهای سرمایهداری غرب جایگاه پایینتری دارد. اما متأسفانه در بحث مصرفگرایی پابهپای غرب در حال پیشروی است.
نقطهی اتکای مردم ما در این مصرفگرایی، اتکای شوم به منابع خدادادی نفت و گاز این سرزمین پهناور است؛ بهطوری که نفت را خام میفروشیم تا نیازهای مصرفی خانوارهای ایرانی را برآورده سازیم؛ یعنی ما آنچه را که دیگران تولید کردهاند، میخوریم؛ حال آنکه امتیاز غربیها ایناست که آنچه را خود تولید کردهاند، به مصرف میرسانند.
البته باید توجه داشت که غربیها از منابع خدادادی که متعلق به تمامی انسانها در همهی اعصار است، بهرهبرداری میکنند و حق دیگر ملتها و نسلها را تضییع میکنند و به قیمت چرخاندن اقتصادهای خود، ملتهای فقیر را فقیرتر و محرومتر میسازند و تنها رهاوردشان برای آنان آلودگی ناشی از پسماندهای صنایع غولپیکر خود و بروز بیماریهای ناعلاج و ناگوار است. 1
تقابل گفتمانی انقلاب اسلامی و مصرفگرایی
متأسفانه با همهی تأکیدات صورت گرفته از سوی رهبری معظم انقلاب برای اصلاح این روند مصرف در جامعهی اسلامی ایران هنوز هیچ کار درخور و شایستهای برای مقابله با آن صورت نپذیرفته و به ذکر یک مجموعه کلیات اکتفا شده که به هیچ وجه کارگشا نیست و گرهی کور مصرف را باز نخواهد کرد.
در یک کنکاش سطحی و گذرا که البته به شکل دقیق و ظریفی قابل اثبات و پیگیری است میتوان گفت بسیاری از مشکلات کنونی جامعهی ما ناشی از همین نوع از مصرف و نگرش مصرفی است. پدیدههایی همچون طلاق، اعتیاد، بیکاری، احساس محرومیت، خودباختگی و عدم اعتماد به نفس، عقبماندگی اقتصادی و علمی همگی یک ارتباط کاملاً دقیقی با پدیدهی مصرفگرایی دارند.
تأکیدات رهبران بصیر انقلاب، امام خمینی سلاماللهعلیه و امام خامنهای بر مسألهی اصلاح الگوی مصرف بهخاطر تمام این ابعاد و پیامدهاست که میتواند جامعهی اسلامی ما را ویران کند و اعتقادات دینی و اسلامی را در بین افراد جامعه تضعیف و نابود کند.
امام خمینی سلاماللهعلیه در همین زمینه بیان میکند: «مصرفى بار آوردن ملت در تبلیغ کالاهاى مصرفى خارجى، همه اینها و بسیارى از چیزهاى دیگر که در خدمت غرب و شرق بود، از راه تلویزیون و رادیو، یکى از راههاى بزرگشان براى تبلیغ این امور این بود و اگر- خداى نخواسته- این تا چندین سال دیگر دوام پیدا مىکرد، ما باید فاتحه ایران را بخوانیم». 2
ایشان همچنین در تبیین یک اقتصاد پویا و مطلوب اینگونه میفرماید: «اقتصاد ما یک اقتصاد مستقل و سالم و ملى است، بر اساس تأمین اساسىترین نیازهاى مردم محروم و ستمدیده ایران، نه فقط یک اقتصاد مصرفى». 3
در این میان نگاهی به زندگانی بزرگان دین و اولیای الهی و ائمهی معصومین و علمای بزرگوار اسلام، بسیار درسآموز و هدایتکننده است. دین اسلام، نیتها و جهتگیریها در امر مصرف را بهخوبی بیان کرده و نمونهی عملیاش در سیرهی بزرگان مشهود است که انشاءالله در مجال مناسب بدان پرداخته خواهد شد.
پینوشت:
- روژه گارودی، هشدار به زندگان، ترجمه علیاکبر کسمایی، 1363، انتشارات هاشمی، صص34-37
- صحیفه امام، ج 16، اصلاح کشور به واسطه اصلاح صدا و سیما، ص117
- صحیفه امام، ج5،ص471 در مصاحبه با روزنامه «استریت تایمز» (اوضاع ایران قبل و بعد از پیروزى انقلاب)