پیشنوشت:در بین کشورهایی که به ایران نفوذ کردند و به استثمار کشور پرداختند، انگلیس برای ایرانیان جایگاه دیگری دارد. به طوری که طی سالها استعمار این کشور در ایران، در نزد مردم ایران به بدنامی خاصی شهره گردیده است. پیگیری اقدامات انگیس در ایران در طول تاریخ میتواند ما را با روح استعماری انگلیس بیشتر آشنا کند.
دخالتهای انگلستان قبل از حکومت پهلوی
- امتیازهای گوناگون:
دوران ارتباط ایران با انگلیس به زمان تیموریان بر میگردد اما در زمان قاجار به تدریج نفوذ انگلیس در ایران بیشتر شد. میتوان گفت که نخستین خیانت بزرگی که دولت انگلیس در حق ایران انجام داد، قضیه امتیاز خرید توتون و تنباکو بود. شاهان قاجار برای اینکه خرج سفرهای خارجی و مهمانیهای خود را تامین کنند به دادن امتیازهای گوناگون روی آوردند که انگستان سعی کرد تا بیشترین امتیازها را بگیرد. امتیازهای تأسیس بانک شاهنشاهی، تأسیس تلگراف، تأسیس خط آهن، استخراج معادن و فلزات و سنگهای گرانقیمت و آثار باستانی، کشتیرانی در کارون و استخراج انواع فرآوردههای دریایی که با سرمایه ملی ایران اجرا میشد و سود آن عاید شرکتهای هند و اروپا (انگلیس) میگردید، به انگلیس رسید.
- دوران مشروطه:
انگلیس در آن زمان به دلیل اینکه شاه، مورد حمایت روسیه بود و اینکه بیشتر روشنفکرانِ طرفدار مشروطه، به نوعی طرفدار انگلیس هم بودند، از این حرکت حمایت کرد. در آن زمان مردم خواستار ایجاد عدالتخانه بودند که با تبلیغاتی که در سفارت انگلیس توسط انگلیسیها انجام شد، ایده ایجاد مشروطه مطرح شد که این موضوع خود بعدا عاملی برای اختلاف شد و افرادی مثل شیخ فضلالله نوری خواستار ایجاد مشروطه مشروعه شدند. بنابراین انگلیس با نفوذی که در بین روشنفکران و همچنین در بین انجمنهای مخفی و روشنفکری داشت توانست ایده ایجاد عدالتخانه را به ایده ایجاد مشروطه تغییر دهد.
- قراردادهای ننگین:
در سال 1900 به اطلاع انگلیسیها رسید که در جنوب ایران نفت پیدا شده است. برای همین شخصی به نام دارسی دست به کار شد تا امتیاز استخراج نفت و قیر را بدست آورد. به این ترتیب این امتیاز به مدت 65 سال به دارسی اعطا شد ولی بعد ازچند سال این امتیاز به دولت انگلیس تعلق گرفت و شرکت نفت ایران و انگلیس تاسیس شد.
در سال 1907 هم قراردادی بین روسیه و انگلیس منعقد شد و ایران به سه منطقه تقسیم شد که قسمت جنوبی به انگلیس تعلق میگرفت و در سال 1915 هم در قرادادی دیگر به مناطق تحت نفوذ این کشورها افزوده شد.
اما شاید ننگین ترینقرارداد، قرارداد 1919 است که طبق این قرارداد ایران رسما تحتالحمایه انگلیس قرار گرفته میشد. در جنگ جهانی اول تمام کشورهای صاحبنفوذ در ایران ضعیف شدند و روسیه هم با انقلاب 1917 از ایران خارج شد و انگلیس خود را قدرت بیبدیل در ایران به حساب میآورد و برای همین سعی میکرد این قرارداد را به ایران تحمیل کند. در نهایت با اعتراضات علما و مردم این قرارداد در مجلس لغو و رد شد و انگلیس شکست خورد.
دخالتهای انگلستان در زمان حکومت پهلوی
1-کودتای 1299:
انگلیس با عدم موفقیت در قرارداد 1919 و پیروزی بلشویکها در روسیه تصمیم گرفت با بهوجود آوردن حکومتی قدرتمند و با ثبات منافع خود را در ایران حفظ کند. به همین دلیل، وزیر امور خارجه انگلیس، لرد کرزن را مامور اجرای کودتا در ایران کرد. با این کودتا رضا میرپنج به عنوان فرمانده نیروهای قزاق انتخاب شد و با حمایت انگلیس از قزوین به تهران حرکت کرد و در سوم اسفند کودتا را به انجام رساند. بعد از کودتا، سیدضیاء نخستوزیر و رضاخان، سردارسپه شد. مدتی بعد رضاخان نخستوزیر و فرمانده کل قوا شد و با فرستادن احمد شاه به خارج کشور خود را به عنوان شاه معرفی کرد. وی که با حمایت انگلیسیها به مقام پادشاهی رسیده بود در طول دوران سلطنتش به طرق گوناگون به اسلامزدایی دست زد و حکومتی دیکتاتوری ایجاد کرد که در طول تاریخ بیسابقه است.
2- جنگ جهانی دوم و اشغال ایران:
پیشرفت و پیروزیهای متعدد آلمان در جنگ، موجب نگرانی انگلستان شد. این موضوع باعث شد انگستان به فکر کمک به شوروی بیفتد. مناسبترین مکان برای کمک تسلیحاتی و نظامی به شوروی، خاک ایران بود. به همین دلیل، انگلستان وجود چند کارمند آلمانی در ایران را بهانه قرار داد و به راحتی حقوق ملت ایران را زیر پا گذاشت و همزمان با شوروی به اشغال خاک ایران پرداخت. بعد از اشغال ایران، رضاخان استعفا داد و محمدرضا با حمایت متفقین و به ویژه انگلستان به روی کار آمد.
- سهمخواهی از نفت ایران:
ماجرای سهمخواهی انگستان از نفت ایران به قرارداد دارسی در سال 1901 برمیگردد. انگلستان برای تامین سوخت کشتیهای خود با مشکلاتی روبهرو بود که این مشکلات با وجود نفت ایران حل میشد. بعد از قرارداد دارسی در سال 1933 در زمان حکومت رضاشاه بر سر اختلافاتی که بین ایران و انگلستان بهوجود آمد این قرارداد لغو شد و قرارداد جدیدی به امضا رسید و حق بهرهبرداری از نفت ایران برای مدت 65 سال دیگر تمدید شد. استناد انگلستان به این قرارداد برای بهرهبرداری از نفت ایران ادمه یافت تا اینکه در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، برای حل مشکلاتی که در قرارداد 1933 موجود بود قرارداد الحاقی گس-گلشائیان مطرح شد. در این زمان موج ملیگرایی در ایران نگذاشت این قرارداد الحاقی در مجلس به تصویب برسد و در نهایت باعث ایجاد جنبشی برای ملی شدن صنعت نفت در ایران شد که به رهبری دکتر مصدق و آیتالله کاشانی در 29 اسفند سال 1329 نفت ایران، ملی اعلام شد. بالطبع انگلیس که تا قبل از این بیشترین سود را از نفت ایران کسب کرده بود، به مخالفت با ملی شدن نفت در ایران پرداخت و حتی در دادگاه لاهه هم علیه ایران شکایت کرد، اما همه سنگاندازیها و دشمنیهایی که انگلستان با ملت ایران کرد مانع عزم ملت نشد و با وجود اینکه هیچ کشوری نفت ایران را خریداری نمیکرد، تا سال 1332 نفت، ملی باقی ماند تا اینکه کودتای 28 مرداد رخ داد و بعد از آن کنسرسیوم نفت تشکیل شد و باز هم انگلیس و باقی کشورها از جمله آمریکا بودند که به جای ملت ایران از نفت ایران سهم میبردند.
- دوران بعد از کودتا تا انقلاب:
انگلستان بعد از جنگ جهانی دوران افول خود را سپری میکرد. خسارتهایی که در جنگ جهانی به این کشور وارد شده بود باعث تضعیف این کشور گشته بود و مستعمراتش هم مانند کشور هند همه به سمت استقلال پیش میرفتند. در ایران بعد از ماجرای کودتای 28 مرداد، دولت انگلیس کمکم به سایه رفت و جایگاه خود را به آمریکا داد. اما باز هم در ایران دخالتهایی میکرد که از آن جمله میتوان به بهره 40 درصدی از کنسرسیوم نفت، یا شرکت در پیمانهای نظامی که ایران در آن شرکت داشت مانند پیمان سنتو و بغداد اشاره کرد.
یکی دیگر از خیانتهای انگستان علیه مردم ایران تشکیل ساواک بود. انگلستان در مراحل طراحی، تنظیم آئیننامهها، آموزش، تشکیلات و… از همکاران اصلی ساواک به شمار میرفت. فراتر از آن، دفتر ویژه اطلاعات که هماهنگکننده نهادهای امنیتی و مسیر اصلی تغذیه اطلاعاتی شخص شاه بود، در دست انگلستان بود. تیمسار حسین فردوست در رأس این دفتر قرار داشت و همه آموزشهای اطلاعاتی خود را در انگلستان گذرانده بود. جدایی بحرین در سال 1349 و مشکلات به وجود آمده برای جزایر خلیج فارس در سال 1350 از دیگر اقدامات انگلستان علیه کشور ایران به شمار میرود. در دوران انقلاب هم رادیو بیبیسی سعی در منحرف کردن مردم و سوق دادن آنها به سمت آیتالله شریعتمداری داشت.
یکی از اقدامات انگلستان علیه ایران در زمینههای فرهنگی، ایجاد هویتی موازی در مقابل تشیع است. انگلستان از فرقههایی مانند بابیت و بهائیت که به صورت موازی در مقابل تشیع ایجاد میشد حمایت میکرد.
دوران بعد از انقلاب
بعد از انقلاب اسلامی ایران، انگلستان مانند آمریکا منافع خود را در ایران در خطر میدید پس به طور طبیعی به مخالفت و دشمنی با جمهوری اسلامی پرداخت. با تعطیل شدن سفارت آمریکا در ایران، انگلستان هم سفارت خود را در تهران تعطیل کرد و عملا روابط دیپلماتیک ایران با انگلستان تا سال 67 و پذیرش قطعنامه کمرنگ بود. اقدامات خصمانه انگلستان در قبال ایران بعد از انقلاب را در چند مورد میتوان بررسی کرد.
1-حمایت از دولت عراق در جنگ:
دولت انگلیس مانند همپیمان خود آمریکا به حمایت از صدام در جنگ علیه ایران پرداخت. این کشور علاوه بر کمکهای سری، در مجامع بینالمللی هم از عراق حمایت میکرد. ارائه خدمات جاسوسی از خریدهای تسلیحاتی ایران در اروپا به رژیم صدام از جمله حمایتهای انگلیس از عراق است. لندن در تجهیز صدام از هیچ چیز مضایقه نکرد بهطوری که خبرگزاری یونایتدپرس در همان اوایل جنگ در گزارشی از اوضاع منطقه و تحول در ارتباطات کشورها نسبت به دولت عراق مینویسد: “دولت انگلیس اخیرا یک قرارداد سری دیگری برای تحویل تانکهای چیفتن با رژیم عراق منعقد ساخته است”. مقامات رسمی دولت محافظهکار انگلیس رسما فروش هواپیماهای جنگنده “هاوک” و تحویل قطعات یدکی تانک به رژیم حاکم بر عراق را مورد تایید قرار دادهاند. این مقامات ضمنا اعلام داشتند که دولت عراق تلاش دارد جتهای جنگنده “آلفا” را نیز که محصول مشترک فرانسه و انگلیس میباشد خریداری نماید.” انگلستان در طول جنگ، سود سرشاری از فروش تسلیحات نظامی به عراق کسب کرد.
2- حمایت از تحریمها علیه ایران:
انگلستان همانطور که اشاره شد همواره در مجامع بینالمللی علیه ایران رای داده و هرگاه مساله تحریمها علیه ایران مطرح شد انگلستان به حمایت از این تحریمها پرداخت. تحریم اخیر بانکهای ایران هم نمونهای از خیانتهای انگلستان در این زمینه است.
3- فتنه 88:
یکی از کشورهایی که در زمان بعد از انتخابات88 دخالتهای زیادی در ایران انجام داد، دولت انگلستان بود. به طوری که در شلوغیهای بعد از انتخابات برخی از کارمندان سفارت انگلیس در خیابانها ظاهر شدند و حتی برخی نیز دستگیر شدند. در زمان فتنه سال 88 نمیتوان نقش شبکه بیبیسی فارسی را نادیده گرفت. این شبکه، نقشی اساسی در هدایت اغتشاشگران به عهده داشت.
جمعبندی
به طور کلی روابط ایران و انگلیس هیچگاه به صورت دوستانه نبوده است. قبل از انقلاب این رابطه بیشتر به صورت استعماری بود تا اینکه بعد از کودتای 28 مرداد بهتدریج نقش انگلستان در ایران کمرنگتر شد. بعد از انقلاب هم انگلستان همواره خواستار ادامه آن رفتار استعمارگونه خود در قبال ایران بود که با مقاومت ایران روبهرو شده و همیشه این تنش در روابط ایران و انگلستان مشاهده میشود. به طوری که چند بار روابط بین ایران و انگلیس قطع شد و چند بار سفارتخانه ها در هر دو کشور تعطیل شدند.
سوتیتر: شاید ننگینترین قرارداد، قرارداد 1919 است که طبق این قرارداد ایران رسما تحتالحمایه انگلیس میشد
بعد از ماجرای کودتای 28 مرداد که توسط آمریکا انجام شد، دولت انگلیس کمکم به سایه رفت و جایگاه خود را به آمریکا داد. اما باز هم در ایران دخالتهایی میکرد که از آن جمله میتوان به بهره40 درصدی از کنسرسیوم نفت اشاره کرد
یکی از اقدامات انگلستان علیه ایران در زمینههای فرهنگی، ایجاد هویتی موازی در مقابل تشیع است