1) بچه که زمین می خورد، بدترین کار در تربیت او این است که تقصیر را گردن زمین بیندازیم. احتمالا زیاد دیده‌ایم، پدرها و مادرهایی که بعد از زمین خوردن طفلشان، زمین را می‌زنند؛ «زمینِ بد! »کارشناسان تربیتی می‌گویند این بهترین آموزش به کودک برای فرار از مشکلات و توجیه اشتباه هاست. اقتصاد ما هم حکم همین بچه‌ی لوس را پیدا کرده. آن‌قدر که گفته‌ایم باورش شده که هیچ تقصیری ندارد. همیشه یا تحریم‌ها مقصراند یا لبنان و فلسطین.

2) «من دو، سه سال قبل از این گفتم که آرزو مى‏کنم یک روزى درِ چاه‌هاى نفتمان را ببندیم و به دنیا اعلام کنیم که مى‏خواهیم یک مدّت نفت‏ نفروشیم. البته این آرزوى دوردستى است؛ دسترسى به آن بسیار مشکل است و آسان هم نیست. خدا لعنت کسانى را که از اوّلِ پیدا شدن چاه‌هاى نفت‏ در این کشور بخصوص آن وقتى که قیمت نفت مقدارى گران شد اساس و بناى کار را در این کشور بر روى درآمد نفت گذاشتند، که بعد از انقلاب هم به‏خاطر گرفتاری‌هاى متعدّد، همان وضع کم‏وبیش ادامه پیدا کرد. سال‌هاست که دولت‌هاى ما هم این دولت فعلى، هم دولت‌هاى قبلى درصدد بودند که وابستگى به نفت را کم کنند؛ تلاش‏هایى هم کردند، اما کارِ سختى است.»

تاریخ این صحبت رهبر انقلاب را که نگاه کنیم مرثیه شروع می شود. 1377! بیست و هفت سال پیش دولت ها به تقویت اقتصاد غیر نفتی، یعنی در مرحله اول تکیه بر تولید داخلی و صادرات غیر نفتی توصیه -بخوانید امر- شده‌اند.

3) از کلیدی‌ترین شعارهای دولت یازدهم در مواجهه رسانه‌ای با مردم در رقابت های انتخاباتی «چرخش چرخ اقتصاد در کنار چرخش چرخ سانتریفیوژها» بود. شعاری پوپولیستی که با هدف توجیه ناکارآمدی اقتصاد ایران و انداختن همه تقصیرها بر سر تحریم ها ابراز شده بود. و البته خواست مردم در 22 خرداد 92 اصلاح نظام اقتصادی با حفظ عزت کشور و به اصطلاح چرخیدن چرخ سانتریفیوژها بود. دولت آقای روحانی بر سر کار آمد و مهم‌ترین و حیاتی ترین اقدام دولت یعنی تعمیر چرخ اقتصاد شروع شد؛ سفر به خانه کدخدا برای صحبت درباره آن‌چه تصور می‌شد (و هنوز تصور می‌کنند) پاپیچ اصلی اقتصاد ایران است.

مبنای این تصور این است که بازگشت پول‌های بلوکه شده‌ی ایران در آمریکا و غرب (رقمی که در حدود 50 میلیارد دلار برآورد شده است) و همچنین گشوده شدن دروازه‌ی بازارها و اقتصاد جهانی تأثیر شگرفی بر اقتصاد مریض ایران خواهد گذاشت. اقتصادی که در یک رقم با 90 تا 200 هزار میلیارد معوقات بانکی مواجه است. این را در کنار نظام معیوب آمار اقتصادی ما، ساختار پر عیب گمرک و چندین عامل دیگر قرار دهیم. این بچه‌ی لوس میزبان خوبی برای بازگشت این پول‌های بلوکه شده نیست. از طرفی نگاه به اقتصاد‌های کشورهایی نظیر یونان و اسپانیا که شاگرد درس‌خوان اقتصاد جهانی بوده‌اند نشان می‌دهد این تصور، دل بستن به سرابی بیشتر نیست. سرابی که دوسال همّ و غمّ مسئولان دولتی را معطوف به خود کرده است.

4) روندی که در سال 74 از آن نام برده شده بود، در سال‌های اخیر بیشتر مورد تأکید قرار گرفت. توصیه به شجاعت اقتصادی و درمان این بچه‌ی لوس در سطوح دولتی و ملی بارها و بارها مورد توجه قرار گرفت. با این حال متأسفانه هنوز شاهد آن هستیم که به جای شجاعت قبول ضعف‌های ساختاری اقتصاد کشور، رویه بزدلی اقتصادی را ادامه می‌دهیم و هنوز دوست داریم با معجزه‌ای در میز مذاکرات اقتصاد مریض ایران شفا پیدا کند.