بسم الله الرحمن الرحیم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (سوره مائده، آیه۸)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید در زمره کسانی باشید که برای خدا قیام می‌کنند و به قسط و عدل شهادت می‌دهند؛ و بدی‌های گروهی موجب نشود که شما (در قضاوتتان در مورد آنها) از مسیر عدالت خارج شوید؛ عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیکتر است؛ و از خدا بترسید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید کاملا آگاه است.

کسانی که آخرین یادداشت سیاسی مرا دیده‌اند، از شدت دلخوری حقیر از کار خلاف شرع و اخلاق و ‌قانونی که چندی پیش آقای احمدی‌نژاد مرتکب شد، آگاهند. امروز با عکسی از ایشان مواجه شدم که حدس زدم بلافاصله خبرساز می‌شود و بعد یادداشتی از برادر عزیزمان آقای زائری در سایت الف مشاهده کردم که بر ناراحتی‌ام افزود. لذا تذکر چند مطلب را ضروری دیدم:
•آیا عکس مذکور واقعی است؟

آقای میرتاج الدینی، که همراه رئیس جمهور بوده، همین امشب صحت آن را تکذیب کرد و در هیچ یک از فیلم‌هایی که از مراسم مذکور گرفته شده، و کثیری از آنها در فضای مجازی موجود است، من تاکنون این صحنه را نیافتم. البته سایت الف، منبع عکس را خبرگزاری رویترز معرفی کرده است؛ حداقل باید گفت: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ (سوره حجرات، آیه ۶)» ای مومنان، اگر فاسقی برای شما خبر مهمی آورد بررسی کنید که مبادا ندانسته گروهی را به چیزی متهم کنید و فردایش پشیمان شوید.
•اکنون فرض می‌کنم که افراد بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این عکس درست است؛ پرداختن به این عکس در فضای کنونی چه فایده‌ای دارد؟

یادآوری می‌کنم که نمی‌خواهم از آقای احمدی نژاد دفاع کنم، بلکه می‌خواهم درباره موج بیهوده‌ای که احتمالا بر سر این عکس در کشور بپا شود، هشدارهایی بدهم.

مطلبم را از یادداشت آقای زائری شروع می‌کنم، چرا که به نظر می رسد سخن ایشان، یکی از تحلیلهایی است که بسیار رواج خواهد یافت و هرکس این عکس را ببیند ابتدا این تحلیل را ارائه می‌کند. ایشان در لفافه، این عکس را به عنوان یک سند قطعی بر انحراف آقای احمدی‌نژاد قلمداد کرده و آن را با فیلمی مقایسه کرده‌اند که چند سال قبل در مورد دست دادن آقای خاتمی با یک زن پخش شد و مورد انکار ایشان قرار گرفت؛ و بعد گفته‌اند: «راستی برادران و خواهران ارزش‌گرا و آرمانخواهی که به خاطر سر سوزنی احتمال خطا و اشتباه در دوره سازندگی و اصلاحات کشور را به هم می ریختند به کدام پستو خزیده‌اند؟»

الف) در مورد این مقایسه چند مطلب را باید توجه کرد:

۱) دفتر آقای خاتمی، نه بلافاصله، بلکه بعد از گذشت چند هفته، آن فیلم را تکذیب کرد. البته بعد از اینکه تکذیب کرد، باید حمل بر صحت می‌شد و اگر کسی بعدش بر آن اصرار می‌کرد، اقدامش قابل دفاع نبود. اما در اینجا همان روزی که عکس پخش شد، تکذیب شد. پس به لحاظ سندیت، فعلا هر دو واقعه تکذیب شده‌اند و بعد از تکذیب، این گونه جنجال‌ها روا نیست. اما می‌خواهم بر فرض اینکه هر دو واقعه رخ داده باشد، ببینم کدام ارزش پرداختن داشت و کدام ندارد؟

۲) آقای خاتمی، مثل بنده و آقای زائری، ملبس به لباس روحانیت است، و همه می دانند عمل صاحبان این لباس زیر ذره‌بین مردم است تا غیر آنها. اگر یک غیرروحانی خطایی کند، فقط برای خودش بد است؛ اما اگر من روحانی خطایی کنم، مردم به حساب دین می‌گذارند و چه‌بسا اقدام مرا مجوزی برای تخلف خود قرار دهند؛ لذا حساسیتش بیشتر بود.

۳) آقای خاتمی در آن وضعیت، در شرایط عادی بود، و مخاطبش یک خانم جوان با لباس زننده، و براحتی می‌توانست دست ندهد. برای بنده چنین موقعیتی پیش آمده: چند سال قبل در اجلاس یونسکو در هند، خانمی که نماینده کُره بود، بعد از سخنرانی به سمت من آمد و دستش را دراز کرد. من با احترام به وی یک «excuse me» گفتم. بلافاصله دستش را عقب کشید و عذرخواهی کرد که: «نمی‌دانستم در فرهنگ شما این کار خوب نیست!» و با هم صحبت کردیم و اصلا ناراحت نشد، یعنی مخاطب خارجی این را در مورد من که یک فرد عادی هستم می‌فهمد، آیا در مورد آقای خاتمی نمی‌فهمد و آقای خاتمی نمی‌توانست دست ندهد؟!

اما آیا وضع آقای احمدی‌ن‍ژاد همین طور بود؟ ایشان در یک مجلس ختم رسمی خارجی حضور دارد. کسی که مقابلش ایستاده مادری است با فرهنگی متفاوت، که گریان و فوق‌العاده متاثر است. (چاوز ۵۸ سال داشت سن مادرش را خودتان تخمین بزنید.) اگر تصویر واقعی هم باشد، در همان تصویر دستهای احمدی نژاد بسته است و دست مادر چاوز در طرفین انگشتان اوست. اینها نشان می‌دهد که آقای احمدی‌نژاد هنگامی که مادر چاوز دستش را به سمتش آورده، برای دست ندادن، دستهای خود را بسته (که در موارد مشابه این برخورد را از ایشان دیده‌ایم) اما مادر چاوز که تحت تاثیر احساسات بوده و احمدی‌نژاد را به جای پسر خود می‌دیده (به فیلم مراسم توجه کنید: دست زدن ممتد فقط برای احمدی‌نژاد است و او تنها رئیس جمهوری بود که تابوت چاوز را بوسید) دست او را گرفته و سرش را به سمت سر وی انداخته است. از وقتی که این صحنه را دیدم با خود می‌گفتم اگر ما بودم چه می‌کردیم؟ وضعیت را درست تصور کنید: (۱) مادر عزاداری حدودا ۸۰ ساله، (۲) روابط صمیمی احمدی‌نژاد و چاوز برای مادر چاوز، که وی را به یاد پسرش می‌اندازد،  (۳) یک مجلس رسمی که در عرفشان اینکه افراد، شخص عزادار را در آغوش بگیرند کاملا عادی است، (۴) احمدی‌نژاد اصلا به خاطر احترام گذاشتن به چاوز رفته و بی‌اعتنایی او به مادر چاوز در آنجا چگونه فهمیده می‌شود؟

با همه این حرفها نمی‌خواهم بگویم کار احمدی‌نژاد درست بود، بلکه می‌خواهم نشان دهم که تصمیم‌گیری در این موقعیت چقدر سخت و متفاوت است.

۴) مشکل ما با آقای خاتمی با مشکلی که با احمدی نژاد داریم متفاوت است. مشکل آقای خاتمی این بود که به بهانه آزادی، در مسیر عقب راندن دین از صحنه رفتارها و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی گام برمی‌داشت (و برمی‌دارد) و آن فیلم هم در همین راستا فهمیده می‌شد ولذا باید با آن برخورد می‌شد تا عادی سازی نشود؛ به همین دلیل هم بود که تکذیبیه دفتر ایشان آن اندازه طول کشید و اگر آن هشدارها و اعتراضها نبود، معلوم نبود تکذیبیه‌ای بدهند؛ اما مشکل آقای احمدی‌نژاد این نیست که بخواهد دین را از عرصه تصمیم‌گیری‌های اجتماعی کنار بگذارد، بلکه مشکل اصلی‌اش این است که با بهره‌گیری از ادبیات امام زمانی، به سمتی می‌رود که گویی می‌خواهد دین منهای روحانیت و شیعه بدون ولایت فقیه را ترویج کند؛ و با این مشکل او باید جنگید و به وی اجازه نداد که جرات کند صریحا با اساس ولایت فقیه و روحانیت درافتد.

ب) پرداختن به این موضوع و محکوم کردن آن در شرایط فعلی چه سودی دارد؟ اگر رفتارش رفتاری بود که مثل رفتار خاتمی تفسیر می‌شد، قطعا باید محکوم می‌شد؛ اما همه می‌دانیم که هرکس (دوست یا دشمن) اگر با خود خلوت کند، این رفتار وی را (به فرض واقعی بودن عکس) با توجه به شرایطی که این رفتار در آن بروز کرده، به حساب عادی‌سازی دست دادن با نامحرم نمی‌گذارد. پس فایده محکوم کردن آن چیست؟

فایده معلوم آن، تقویت فضای علیه احمدی‌نژاد در میان متدینان است. آیا ما، هرچقدر هم از احمدی‌نژاد ناراحت باشیم، به این کار مجازیم؟ آیه اول بحث را دوباره یادآوری می‌کنم. بدی‌های یک نفر نباید ما را بدان سو بکشاند که در مورد او از حق و عدل خارج شویم. ما در مقابل هر جریان انحرافی‌ای که بخواهد نظام را به بیراهه ببرد، می‌ایستیم، اما در این ایستادنمان، از هر وسیله‌ای استفاده نمی‌کنیم. ما شیعه‌ی آن امامی هستیم که در منطق او هدف وسیله را توجیه نمی‌کرد. اگر از احمدی‌نژاد دلخوریم، که هستیم، نباید جایی که مطمئن نیستیم که انحرافی رخ داده، فقط به خاطر دشمنی با او از کاه کوه بسازیم.

اما خوب است تذکر دهم که حمله به احمدی‌نژاد به بهانه مذکور، برای دو گروه دیگر هم فایده دارد که چه‌بسا از چشم بسیاری، مخفی بماند:

۱)     کسانی درصددند که از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند. همه می‌دانیم که بسیاری از ما و یگر کسانی که به احمدی‌نژاد رای دادیم، دغدغه دین و ارزشهای دینی داشتیم. بحث از اینکه آیا وسوسه قدرت احمدی‌نژاد را هم از ما گرفته یا نه، بماند برای وقتی دیگر؛ اما خیلی‌ها درصددند به متدینان القا کنند که: «ببینید اشتباه می‌کردید؛ ببینید که اگر به خاطر دینداریتان به کسی رای دهید بعدا پیشمان می‌شوید؛ و …» ما نباید به گل‌آلود کردن این آب کمک کنیم.

۲)     کسانی که از وقوع نزاع و به‌هم خوردن آرامش در کشور خرسند می‌شوند؛ کسانی که هرگونه درگیری بین متدینان و رواج بازار تهمت و شایعه علیه مسئولان نظام و … را به نفع خود می‌بینند. این طرف عده‌ای به تعصب متهم می‌شوند و آن طرف عده‌ای به لاابالی‌گری، و معلوم است که سود این دعوا به جیب چه کسانی می‌رود!

خلاصه کلام، از منظر دینی، دامن زدن به این موضوع، موجه نیست، چراکه طبق آیه‌ای که ابتدای بحثم نوشتم، خلاف تقواست؛ در نتیجه، کسانی که به آن دامن خواهند زد، اگر مشخصا جزء دو دسته فوق نباشند، ساده لوحانی خواهند بود که در زمین دشمن بازی می‌کنند. والسلام