بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون در سال‌های آغازین دهه‌ی چهارم انقلاب به سر می‌بریم. پس از تسلط گفتمان رشد محور بر سایر گفتمان‌های امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران لازم است که در ابعاد مختلفی به بررسی جوانب این موضوع پرداخت. گفتمان رشد محور به صورت اجمالی به گفتمانی اطلاق می‌شود که دستیابی به رشد و توسعه در بعد ملی مهم‌ترین عامل –نه تنها عامل- در جهت‌دهی سیاستگذاری‌های کلان محسوب می‌شود. هدف این گفتمان، ارائه‌ی چهره‌ای وجیه و مناسب از ایران در نظام بین‌المللی است. آن بعدی که در این نوشتار مختصر مد نظر است، بعد سیاست داخلی این گفتمان است. تبیین اینکه چگونه باید بعد مذکور را در جهت این گفتمان شکل داد تا ثمره‌های رضایت بخش آن را دید، با توجه به اختلافاتی که در جناح‌های مختلف نظام- خصوصا بین قوه‌ی مجریه و مقننه- روی داده است، ضروری به نظر می‌رسد.

عوامل تاثیر گذار منفی اختلافات مسئولین رده‌بالای حکومتی بر امنیت ملی از دریچه‌ی گفتمان رشد محور عبارتند از:

1. با گذشت بیش از هفت سال از عمر دولت احمدی‌نژاد نه تنها اختلافات او با سایر مسئولان نظام کم نشده بلکه علایم و نشانه‌ها حاکی از تشدید این اختلافات در آینده‌ای نه چندان دور دارد. در طول مدت این درگیری‌ها رقابت سیاسی گروه‌های جای خود را به اهداف سیاسی کشور داده است. با توجه به تجارب مسئولین فعلی در مشاهده‌ی عینی برخی تبعات سنگین این کار در سال‌های گذشته، دامن زدن به برخی رفتارها می‌تواند هزینه‌های جبران ناپذیری را وارد سازد.

2. آشفتگی بر فضای سیاسی کشر با توجه به نوع نظام سیاسی کشور، جو بی اعتمادی در اذهان عمومی نسبت به وضعیت فعلی نظام را در پی داشته و در مواردی این سوظن به پیشینه‌ی نظام نیز تعلق می‌گیرد.

3. تعبیری که از این عصر چهارم می‌شود به طور کلی «کارآمدی» است. همان طور که می‌دانید کارآمدی یک از ارکان دولت اسلامی است. این کارآمدی در آنجایی که مورد خدشه قرار بگیرد، امکان زیادی وجود دارد که مهم‌ترین رکن دولت اسلام –یعنی ولایت مطلقه‌ی فقیه- آسیب ببیند. یکی از ابعاد کارآمدی در سیاست داخلی، می‌تواند به بعد همگرایی یا واگرایی مسئولین عرصه‌ی سیاست داخلی تعبیر شود.

4. از دیدگاه نظریات جامعه شناسی سیاسی، در صورت مدیریت ضعیف تغییرات سیاسی در سطح اجتماع، افزایش حفره‌ی ناامنی در کشور را شاهد خواهیم بود. با افزایش حفره‌ی ناامنی  هر مشکل کوچکی در کشور به یک موضوع امنیتی تبدیل می‌شود.

5. نگاه عامه‌ی مردم به اختلافات مسئولین در تلقی را در ذهن ایشان ایجاد می‌کند: یکی در تضاد بودن درگیری‌های جناحی با روح راستین نظام اسلامی و دیگری درک مردم از این نکته که مسئولین تنها به فکر منافع شخصی خویش هستند و آن جایی که پای منافع محفلی‌ خودشان به میان می‌آید، برآشفته می‌شوند و جو سیاسی را ملتهب می‌کنند مه جایی که پای استیفای حقوق ملت در میان است. این تلقی‌ها در نهایت منجر به زیر سوال رفتن نظام به مثابه‌ی یک سیستم جامع و در پی آن تضعیف جایگاه مشروعیتی نخبگان حاکم می‌شود.

جمع بندی

کسب حداکثر دستاوردها از منافع ملی در گرو تنظیم دقیق سیاست‌های امنیت ملی است. اگر بخواهیم بعد سیاست داخلی امنیت ملی در دهه‌ی چهارم انقلاب را با توجه به گفتمان رشد محور پیش ببریم نیاز به این خواهیم داشت اختلافات بین مسئولین درجه‌ی اول نظام اسلامی “هدایت شده” باشد. یکی از  ملزومات این هدایت یافتگی، تربیت صحیح سیاسی در جهت تشخیص منافع ملی از منافع محفلی است. به عبارت دیگر لزوم درک همه جانبه از تبعات و هزینه‌های درگیری‌های سیاسی سیاسیون رده بالای نظام اسلامی، بر سیاست‌های امنیت ملی شاید بتواند به عنوان ترمزی بر رفتار پر سرعت آنان عمل نماید. امری که رهبر فرزانه‌ی انقلاب هم در دیدار مردم شمال‌غرب کشور بر آن صحه گذاشتند.

*علی دلخون ،دبیر سرویس بین‌الملل ماه‌نامه حیات بسیج دانشجویی دانشگاه