بسم الله الرحمن الرحیم

“هیهات منا الذله” را از بچگی زیاد شنیده­‌ام؛ مخصوصاً در محرم­‌ها. ولی باوجود اینکه معنی آن را نمی­‌فهمیدم، از آن خوشم می­‌آمد. فقط معنی “ذلت” را می­‌دانستم، و از سردادن آن در محرم می­‌فهمیدم که ما با ذلت ارتباطی نداریم. هنوز هم از شنیدن آن به وجد می­‌آیم و روح حماسه در من دمیده می­‌شود.

“هیهات منا الذله” از آیات ابتدایی کتاب مقدس انقلاب اسلامی ماست و همه­‌ی ما بسیجی­‌ها سوره‌ی آن را حفظِ حفظیم. همه­‌ی ما از بچگی گرمی آخرین جرعه­‌ی چای هیأت­‌هایمان را به داغی آه “لعنت بر یزید” بعد از آن تبدیل کرده­‌ایم. از “چای سنگین هیأت”، تبری 100٪ غنی­‌سازی کرده­ایم و بمب­‌هایی را که از آن ساخته­‌ایم در سیلوهای موشکی قلبمان انبار کرده­‌ایم برای روز مبادا؛ مبادایی که ای­‌کاش بادا! ما تا این بمب­‌ها را داریم بمب هسته­‌ای به چه کارمان می­‌آید؟

مخصوصاً از وقتی­‌که چای هیأت را با “کیک زرد” می­‌نوشیم، قلب همه ما بسیجی­‌ها “نیروگاه فردو” شده است.“چای هیأت” یا بهتر بگویم، “چای هیهات” در رگ­‌های ما جاریست. با تعریفی که آقایمان از بسیجی ارائه کرده است، ما بیش­‌از 70 میلیون بسیجی هستیم؛ ما بیش­‌از 70 میلیون نیروگاه هسته­‌ای هستیم که آقایمان از ما خواسته است که به درصدهای بالای غنی­‌سازی برسیم تا بعد از آن، “الگو و نمونهى کاملِ تمدن نوین اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهیم. “