واقعا رابطه با امریکا؛ آری یا خیر؟

رابطه با امریکا آری یا خیر؟ جمله‌ای است که این روزها به تیتر اول خبرگزاری‌های داخلی تبدیل شده است.

عداوت و دیوار بی‌اعتمادی بین دو کشور آن‌قدر بلند بوده و هست که به سختی گمان این می‌رفت که رخنه در این سد محکم به وسیله‌ی تماس تلفنی دکتر روحانی و اوباما و ملاقات وزرای خارجه دو کشور ایجاد شود. حال سوال اینجاست که آیا آمریکا در پی پاک کردن گذشته‌ پر از سیاهی و ظلم بالغ بر 60ساله خود از کودتای 28 مرداد 1332 تا کنون است و می‌خواهد گامی بلند در جهت حرکت به سوی ایران اسلامی بردارد یا هدف دیگری در چنته دارد؟

هنوز سخن پیر خمین در وجودمان طنین‌انداز است که فرمود: چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهان خواران خصوصا امریکا از ما و از اسلام عزیز دست برداشته است. لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم.

یا شاید امریکا در پی جنگ رسانه‌ای و القای این نکته در ذهن و قلب کسانی است که دل بر استواری نظام بر آرمان‌های خود بسته‌اند که دولت ایران زیر بار تحریم‌ها قامت خم کرده و تفکر انفکاک بین حکومت و ملت تحقق یافته و سردمداران ایران راضی شدند با شیطان بزرگ پای میز مذاکره بنشینند. این فکر باعث شده که اوباما خود را پیروز این نبرد بداند و گستاخانه ایران را تهدید به حمله نظامی بکند.

گویی حماسه آفرینی‌های مردم غیور ما را در این 34 سال فراموش کرده‌اند و 9 دی و 22 بهمن از خاطره پر از سیاهی آن‌ها پاک شده است و اثر سیلی‌هایی را که مردم ایران در 8 سال جنگ تحمیلی بر آنها و هم‌پیمانان‌شان زده اند، از یاد برده اند.

نکته قابل تامل این است که تعدادی از سازمان‌های اطلاعاتی امریکا تحریم‌ها را بر ایران بی‌اثر می‌دانند در حالی که بعضی در ایران تمام مشکلات را برخاسته از تحریم‌ها قلمداد می‌کنند و از این نکته غفلت می‌ورزند که اکثر مشکلات داخلی و اقتصادی ما ناشی از برخی سوء تدبیرها و مشکلات ساختاری در نظام اقتصادی ماست که این مشکلات با همت مردم و مسئولان و باور به توانمندی ایران و ایرانی قابل حل است. فرض کنیم که اصلا مشکلات ما ناشی از تحریم است، آیا غرب با توجه به اوضاع اقتصادی خود توان حل مشکلات ما را دارد و همچنین در مقابل امتیازهایی که از بابت لغو تحریم‌ها به ما میدهد،انتظار دریافت چه امتیازاتی از ما را دارد…؟

و چه تجربه خوبی‌ست این پیچ حساس تاریخی برای کسانی که دم از این می‌زنند که شرط حل مشکلات ارتباط با امریکاست و نسل سومی که به عینه خوی معاویه‌ای و دست چدنی زیر پارچه ابریشمی امریکا را ندیده‌اند، تا دیگر حکومت ولایی ما را متهم به این نکنند که راه پیشرفت را بر خود بسته است.

 و اکنون به انتظار روزهای آینده‌ایم تا ببینیم چه روی خواهد داد. آیا سیاستمداران ما از بوته‌ی این آزمایش سربلند بیرون خواهند آمد و آیا پژواک کلام وحی را که فرمود: «و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» را سرلوحه کارشان قرار خواهند داد؟ انشاالله…