ما نه سرهنگ هستیم،‌نه تاریخ دان هستیم،‌نه سیاست مدار و دیپلمات،‌ ما انقلابی هستیم

پیرامون سفر رئیس جمهور محترم به آمریکا و مذاکره ای که به صورت تلفنی با رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت می توان چند سوال را مورد بررسی قرار داد:

آیا مذاکره قبح ذاتی دارد؟

عده ای از جریان حزب الله و نیروهای ارزشی معتقد هستند که مذاکره با دشمن به این نحو ممکن نباید صورت بگیرد و ما نباید به هیچ وجه با دشمن خود دست بدهیم و مذاکره را به معنای فراموشی دشمنی دشمن و تواضع کردن در برابر او و خیانت به ارزش ها می دانند. این افراد فارغ از این که مذاکره چه هدفی را دنبال کند و تحت چه شرایطی باشد و چه نتیجه ای حاصل کند، مذاکره با دشمن را مردود می دانند. رد کردن این استدلال عوامانه با ذکر مثال نقض به راحتی امکان پذیر است. مثلا ممکن است در شرایط  جنگی مذاکراتی بین طرفین درگیر برای تبادل اسرا صورت گیرد، یا ممکن است مذاکراتی بین کشور ما و یک کشور دشمن صورت بگیرد و به واسطه ی برطرف کردن تعدادی از نقاط ابهام و سوء تفاهم های واقعی، منفعتی برای جامعه ی اسلامی حاصل شود. لذا نفس مذاکره با آمریکا یا هر کشور دیگر به خودی خود برای ما مثبت یا منفی ارزیابی نمی شود و ارزیابی ما از صحیح بودن یا خطا بودن مذاکرات بستگی به عواملی دیگر دارد.

حاصل ساده اندیشی در مورد قبح ذاتی مذاکرات منجر به این می شود که ما هدفی را که طرفین مذاکره دنبال آن هستند را نادیده بگیریم. مذاکره به خودی خود هدف نیست و هیچ کشوری مذاکره برای مذاکره نمی کند؛ بلکه در پس این مذاکرات اهداف مختلف سیاسی، ‌اقتصادی یا فرهنگی را پیگیری می کنند. لذا یکی از شاخصه های ارزیابی در مورد مذاکرات این هست که طرفین از این مذاکرات چه هدفی را دنبال می کنند؟ آقای روحانی از مذاکره با آمریکا دنبال چه بود و اوباما چه هدفی را از این مذاکرات پیگیری می کرد؟ آیا خواسته ی اوباما مشروع و به حق بود و یا ظالمانه بود؟ ما در ازای آن چه از مذاکرات گیرمان می آید، چه هدفی را برای دولت آمریکا باید برآورده کنیم و آیا آن چه جناح دشمن می خواهد عبور کردن یکی از خطوط قرمز ما هست؟ ما چه هزینه ای را باید در این مذاکرات بپردازیم تا هدفی را که دنبالش هستیم پیگیری کنیم؟ وقتی طرفین مذاکره قدرتمند باشند نتیجه ی مذاکره برد برد برای طرفین خواهد بود ولی وقتی یکی از کشورها از موضع ضعف سر میز مذاکره با کشور غاصبی مثل آمریکا بنشیند، نتیجه ی مذاکره معمولا برد باخت است؛ مذاکره با آمریکا برای ما برد برد است یا برد باخت؟ پاسخ به این سوال ها می تواند به ما کمک کند که ارزیابی بهتری از مثبت یا منفی بودن مذاکرات با توجه به هدف طرفین داشته باشیم.

علاوه بر هدف شرایط دیگری نیز وجود دارند که در ارزیابی یک مذاکره باید به آن ها توجه داشت. از جمله این که آیا طرفین مذاکره از موضع برابر وارد مذاکره شده اند یا یکی از طرفین ضمن ادامه ی زورگویی و ظلم خود دیگری را پای میز مذاکره می نشاند؟ آیا اصلا امکان تحقق دستاوردی خاص بدون عبور از خط قرمزها برای طرفین مذاکره وجود دارد یا نه؟ اصلا طرف مذاکره ی ما چه کسی است؟ آیا طرف مذاکره ی ما تحت هر شرایطی قابلیت و لیاقت مذاکره با ما را دارد یا نه؟

سوالاتی از این قبیل سوالاتی هستند که در پی آن هستیم که با پاسخ دهی به آن ها ارزیابی خوب و منصفانه ای از تماس تلفنی رئیس جمهور کشورمان با اوباما داشته باشیم و آن را از جنبه های مختلف بررسی کنیم.

لذا در جواب اولین سوالی که مطرح کردیم با توجه به توضیحاتی که ارائه شد باید گفت که مذاکره با آمریکا برای ما به خودی خود قبیح نیست و در تحت شرایط برابر و با حفظ خط قرمزها و عدول نکردن از ارزش ها و به شرط حصول دستاوردی معین برای جامعه ی مسلمین، هر کشوری در دنیا قابلیت مذاکره با جمهوری اسلامی ایران را دارد و تنها کشوری که از این قاعده مستثنا هست رژیم غاصب صهیونیستی است و آن هم به خاطر این هست که به دلیل این که اصل پیدایش این رژیم غاصبانه و ظالمانه است و ذات و ماهیت آن با ظلم عجین است، ما تحت هیچ شرایطی نباید کوچک ترین چراغ سبزی برای آن ها نشان دهیم .

هم چنین لازم به ذکر است که مذاکره نه تنها به خودی خود با هیچ کدام از کشورهای دنیا برای ما نامطلوب نیست، بلکه مذاکره و رابطه با آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای دنیا به جز اسرائیل غاصب و جنایتکار که ذاتا غاصب است، به نحوی که صلح و دوستی در دنیا برقرار شود و هیچ کشوری تحت ظلم و استعمار کشور دیگر قرار نگیرد و مردم برای سرنوشت خود حق انتخاب داشته باشند از آرمان های جمهوری اسلامی ایران است.

هدفی که طرفین مذاکره دنبالش هستند چیست؟

همان طور که قبلا هم گفتیم در شرایطی که طرفین مذاکره قدرتمند باشند هر دو کشور برای حصول منفعتی خاص با هم سر میز مذاکره می نشینند ولی اگر یکی از طرفین از موضع ضعف وارد شود به دنبال دادن امتیاز، برای در امان ماندن از شر طرف مذاکره است. با نگاهی به شرایط کشور خودمان و عجز و ناتوانی 34 ساله ی جبهه ی باطل در مواجهه با حقانیت جمهوری اسلامی که مصادیق فراوان دارد،‌ باید بگوییم که در شرایط مطلوب نوع مذاکره ی ما با آمریکا اگر با باخت برای آمریکا و برد برای ما همراه نباشد، ‌قطعا باید از نوع برد برد باشد. یعنی بزرگ ترین اشتباهی که دولت آقای روحانی ممکن است بکند این است که در شرایط فعلی به اقتدار و عظمت 34 ساله ی جمهوری اسلامی پشت پا بزند و از موضع ضعف وارد این مذاکرات شود.

با توجه به این که مذاکره ایران و آمریکا از نوع مذاکره دو کشوری هست که هر کدام ادعای رهبری جهانی دارند،‌ از دو حالت خارج نیست، حالت اول این است که ابهاماتی مخصوصا در مورد مساله ی هسته ای وجود دارد که با صرف رفع این ابهامات آمریکا از دشمنی خود دست بر می دارد و حاضر می شود که تحریم ها را لغو کند. حالت دوم این است که این که دو کشور نسبت به هم ابهام ندارند و دنبال دستیابی به اهداف خاصی در پس مذاکره هستند.

سیاستمداران آمریکا دائما در تلاش هستند که نشان دهند که مذاکره با ایران از نوع اول است و ابهاماتی در پرونده ی هسته ای در مورد تولید سلاح هسته ای وجود دارد که دنبال برطرف کردن این ابهامات هستند و در صورت برطرف شدن این ابهامات حق برخورداری از انرژی هسته ای صلح آمیز برای ایران را می پذیرند و تحریم ها را لغو می کنند. برای بررسی این ادعا فارغ از این که جنایتکار بزرگی مثل آمریکا که خود سازنده ی سلاح هسته ای است حق اظهار نظر و دخالت در مورد تولید سلاح هسته ای در دیگر کشورها را ندارد، توجه شما را به دو نکته توجه می کنم: نکته ی اول این است که سیاستمداران آمریکا سیاستمداران قهاری هستند و شناخت خوبی از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران و شخص مقام معظم رهبری دارند و برای آن ها اظهر من الشمس هست که در ساختار قدرت جمهوری اسلامی مقام معظم رهبری مد ظله العالی فصل الخطاب هستند و بنده اطمینان دارم که با توجه به شناختی که آن ها از این ساختار قدرت و شخص رهبری عظیم الشان انقلاب دارند وقتی که ایشان فتوا به حرمت ساخت و نگهداری سلاح هسته ای می دهد، مقامات آمریکایی مطمئن می شوند که در جمهوری اسلامی ایران سلاح هسته ای تولید نمی شود. و نکته ی دوم در اظهارات خود آمریکایی ها است که نمونه ی واضح آن اظهارات جان کری چند ساعت قبل از مذاکره با ظریف است. آمریکایی ها می گویند که در مورد پرونده ی هسته ای ایران باید به پرتکل الحاقی بپیوندند و غنی سازی بیش از یک مقدار خاص( سه و نیم درصد) را تعطیل کند. مخاطب محترم باید توجه کند که پذیرفتن پروتکل الحاقی که طبق قوانین بین المللی اجباری نیست، به این معنا است که بازرسان در هر زمان و در هر مکانی حق بازرسی سرزده از تاسیسات هسته ای یک کشور را دارا هستند. لذا با پذیرش این پروتکل عملا امکان تولید سلاح هسته ای منتفی می گردد و قاعدتا ادعای کذب  نگرانی آمریکایی ها هم برطرف می شود،‌ لکن چرا آمریکایی ها اصرار دارند که علاوه بر پذیرش پروتکل الحاقی باید غنی سازی بیست درصد هم تعطیل شود؟ جواب این است که همان طور که مقام معظم رهبری اشاره کردند ادعای نگرانی از تولید سلاح هسته ای توسط جمهوری اسلامی ایران یک ادعای کذب است و آمریکایی ها در قضیه ی هسته ای هدفشان این است که کشور ما را از دستیابی به یک فناوری روز جهان محروم کنند، و در یک سطح بالاتر آمریکا با اصل  اساس جمهوری اسلامی عناد دارد. یعنی علی رغم این که سیاستمداران آمریکا اصرار دارند که وانمود کنند که مذاکره با آمریکا از نوع اول و در جهت برطرف کردن ابهامات است،‌ در واقع آن ها در پی مذاکره ای از نوع دوم هستند و در پی هدف و خواسته ای مشخص می خواهند با جمهوری اسلامی مذاکره کنند.

هدف آقای روحانی از مذاکره با آمریکا به نظر می رسد دو بعد سیاسی و اقتصادی داشته باشد. بعد سیاسی اش همان طور که بارها ایشان در تبلیغات انتخاباتی خود و پس از آن اشاره کرده اند، تعامل مثبت و سازنده و دوستی با بیشتر کشورهای دنیا است و بعد اقتصادی که به نظر می رسد قوت آن از بعد سیاسی بیشتر است کاهش فشار تحریم ها می باشد.

لکن هدف دولت آمریکا چیست؟ در بعد فرهنگی اختلاف ما با آمریکا مشخص است و همان طور که مقام عظمای ولایت نیز بیان کردند با اصل اسلام دشمنی دارند. لکن در بعد سیاسی به نظر می رسد آمریکا به دنبال این باشد که ادعای خود مبنی بر مدیریت جهانی و ابرقدرت و کدخدای جهان بودن را تحکیم کند. لذا از این جهت خاضع و خاشع کردن بزرگ ترین سردمدار مبارزه با آمریکا یک دستاورد بزرگ است. دولت آمریکا برای حصول چنین هدفی نیاز به طراحی سناریویی دارد که وانمود کند که در نبرد اقتصادی و سیاسی که با ایران داشته است، توانسته است شرایط ایران را بحرانی کند و در حالی که از مواضع خود کوتاه نیامده، ایران را وادار به مذاکره کرده است. ادعای دروغ سیاست مداران آمریکایی مبنی بر درخواست مذاکره از سوی ایران، تاکید جان کری بر همان مواضع قبلی در خصوص ضرورت تعلیق غنی سازی و اظهارات اوباما بعد از دیدار با نتانیاهو مبنی بر این که همه ی گزینه ها حتی جنگ با ایران همچنان روی میز است نمونه هایی از این سیاست کاری آمریکایی ها می باشد و آن چه که گفته شد هدفی است که آمریکا از اصل برقراری مذاکره با ایران ممکن است دنبال کند.

لکن مسئولین محترم در صورت تمایل به ادامه روابط و مذاکرات لازم است که چند سوال را به مردم شریف ایران پاسخ گویند: آمریکا چه امتیازی را می خواهد از ما بگیرد تا حاضر شود تحریم ها را کاهش دهد؟ کاهش تحریم ها به چه قیمتی قرار است صورت پذیرد؟ به قیمت تعطیل کردن فناوری هسته ای یا توقف و یا کاهش مقدار غنی سازی بیست درصد و عدم پیشرفت رو به جلو در فناوری هسته ای؟ به قیمت دست برداشتن از سر کچل اسرائیل غاصب و جنایتکار؟ به قیمت عدم حمایت از مظلومین و مستضعفین جهان در فلسطین و سوریه ولبنان و بحرین؟

آیا ما هنوز نفهیده ایم که تا زمانی که اسلام ما ذره ای بوی استکبارستیزی و دفاع از مظلومین عالم و تشکیل حکومت اسلامی را بدهد دشمنی آمریکا با ما ادامه خواهد داشت؟ آیا هنوز نفهمیده ایم که دشمنی ما با آمریکا از نوع دشمنی جریان حق با باطل است و تضاد و تعارض این دو جریان ذاتی است و آمریکا با اصل اسلام ناب محمدی مشکل دارد؟ آیا ما هنوز این را نفهمیده ایم که آمریکا در پی این است که اسلام جمهوری اسلامی ایران از نوع اسلام عربستان سعودی و قطر و کویت، و در یک کلام اسلام آمریکایی باشد؟

آیا امکان دارد که آقای روحانی طی مذاکره و رابطه با آمریکا موفق به لغو تحریم های ظالمانه شوند؟

جواب این است که بله، با توجه به توضیحاتی که در مورد شفاف بودن عدم تولید سلاح هسته ای در ایران در گذشته دادیم، در صورت واگذاری امتیازهایی که آمریکایی ها می خواهند تحریم ها لغو خواهند شد، لکن در این مورد توجه به چند نکته ضروری است:

  • همان طور که گفتیم امکان ندارد که دولت آمریکا بدون گرفتن امتیازهایی از سوی جمهوری اسلامی ایران تحریم ها را کاهش بدهد، یعنی در یک نگاه منطقی می بینیم که حتما برای لغو تحریم ها باید ما به ازایی به دولت آمریکا بپردازیم، باید هزینه هایی بدهیم تا منفعتی بگیریم. این هزینه ها چه می تواند باشد؟ خضوع و خشوع در مقابل آمریکا برای اثبات ابرقدرت بودن او، سازش بر سر فناوری هسته ای، حمایت نکردن از فلسطین و یا سوریه و سایر مظلومین عالم، عناد نورزیدن به اسرائیل و استکبار جهانی و مسائلی از این قبیل. شاید آقای روحانی و تیم دیپلماسی ایشان تصور کنند که بدون دادن این امتیازها می توانند تحریم ها را لغو کنند، ولی ما بعید می دانیم و اساسا دلیلی دال بر این مطلب نمی بینیم.
  • در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به اعتراف دشمنان یکی از قدرت های مطرح در جهان است. در چنین شرایطی امکان ندارد که حاضر به پرداخت هزینه هایی که در فوق ذکر کردیم شویم، چرا که هر کدام از  آن ها خطوط قرمز ما هستند و در صورت عدول از آن باید به سلامت نظام اسلامی شک کنیم.
  • ارزش هایی که در فوق ذکر شد از قبیل حمایت از مردم سوریه و فلسطین و تاکید بر فناوری هسته ای و …، ارزش هایی هستند که به اعتبار مسلمان بودن و به اعتبار دین خود اقتباس کرده ایم و کوتاه آمدن از آن ها به معنای دست برداشتن از اسلام هست.
  • لازم است که مردم شریف هوشیار باشند که کوتاه آمدن بر سر مساله ی هسته ای و سایر خطوط قرمزی که ذکر شد لزوما به معنای تعطیلی آن ها نیست. به عنوان مثال می توان با کاهش تعداد سانتروفیوژها از 18 هزار تا به یک تعداد کمتر، و یا تعلیق غنی سازی 20 درصد و اکتفا به غنی سازی سه و نیم درصد، یا تعطیلی آب سنگین اراک، حجم عظیمی از تحریم ها را از دوش کشور برداشت و ادعا کرد که بدون این که فناوری هسته ای تعلیق شود،‌ تحریم ها را برداشتیم. در مورد مساله ی سوریه و فلسطین و اسرائیل هم چنین چیزی ممکن است، به این معنا که در ظاهر و در مقام ادعا و سخنرانی استکبارستیزی و دفاع از مظلوم را بروز بدهیم ولی در مقام عمل وارد نشویم و ادعا کنیم که ضمن حفظ ارزش ها تحریم ها را نیز کاهش دادیم.

اهمیت مساله ی هسته ای برای آمریکا چیست که این همه بر روی آن پافشاری می کند و اهمیت آن برای ما چیست که این قدر برای آن مقاومت به خرج می دهیم؟

(قسمتی از پاسخ به این سوال مربوط به سخنرانی دکتر خلیلی از اساتید دانشگاه امام صادق علیه السلام در جمع دانشجویان این دانشگاه می باشد)

  • متاسفانه یک تصور در میان عوام جامعه ی ما وجود دارد و آن این است که پافشاری بر سر مساله ی هسته ای ما منحصر در بحث انرژی هسته ای می شود و ما به این دلیل غنی سازی می کنیم. طرف آمریکایی هم در جواب می گوید که شما یکی از بزرگ ترین کشورهای دارای مخازن عظیم نفت و گاز هستید و علاوه بر آن ما به شما متعهد می شویم که هر زمان هر مقدار انرژی که خواستید برای شما تامین کنیم، پس غنی سازی خود را متوقف کنید. لکن واقعیت این است که انرژی هسته ای فقط یک بعد از فناوری هسته ای است و نفس دستیابی و پیشرفت در فناوری هسته ی برای ما موضوعیت دارد. توضیح این که علم هسته ای و فناوری هسته ای الان فناوری روز جهان است و پیشرفت کشورهای مختلف در عرصه های مختلف صنعتی و تولیدی بستگی به میزان دستیابی به این دانش و فناوری دارد. فناوری هسته ای به معنای شکافت هسته ی اتم هست که فقط یکی از دستاوردهای این شکافت انرژی است و با پیشرفت علم در این زمینه افق جدیدی در فناوری بر روی کشورهای جهان گشوده می شود.
  •  دشمنی آمریکا با مساله ی هسته ای به معنای دشمنی و تقابل با پیشرفت دانش هسته ای در ایران اسلامی است، یعنی دشمنی به خاطر استفاده از این فناوری در ایران اسلامی است، به عبارت دیگر همان طور که مقام معظم رهبری نیز بیان کردند دشمنی آمریکا با اصل نظام جمهوری اسلامی ایران است که مخالفت با پیشرفت فناوری هسته ای یکی از مظاهر این دشمنی می باشد. شاهد این ادعا هم این است که علاوه بر جمهوری اسلامی ایران 39 کشور دیگر در جهان وجود دارند که از فناوری هسته ای و غنی سازی برخوردار هستند،‌ چرا آمریکا تقابل و عنادی که نسبت به فناوری هسته ای ایران از خود نشان می دهد در مقابل 39 کشور دیگر نشان نمی دهد؟
  • گذشته از اهمیت مساله ی هسته ای برای کشور ما، اگر به جای فناوری هسته ای آمریکا به تولید اسباب بازی و یا چوب کبریت در کشور ما هم دشمنی ظالمانه ای می ورزید، عزت ما به ما اجازه نمی داد که در شرایطی که یکی از قدرت های مطرح در دنیا هستیم تن به خواسته ی نامشروع و نادرست دشمن خارجی بدهیم.

به اتکای کدام تغییر رفتار آمریکا با آن ها مذاکره کردیم؟

دولت آمریکا قبلا بارها از مقامات کشور ما درخواست برقراری مذاکره کرده بودند. آمریکایی که از ما درخواست مذاکره داشت آمریکایی بود که تحریم های ظالمانه را بر علیه کشور ما تحمیل کرده بود، مشغول چپاولگری در عراق، افغانستان،‌ پاکستان و سایر بلاد اسلامی بود، در انواع و اقسام توطئه ها و ترورهایی که بر  علیه کشور ما و ملل مسلمان انجام می شد دست داشتند و از  آن ها حمایت مالی و تسلیحاتی می کردند و هم چنان به حمایت های خود از صهیونیست های غاصب را ادامه می داد. مسئولین ما حتی در دوره ی دو خرداد در برابر این مذاکرات مقاومت کردند چرا که مذاکره کردن در آن شرایط مذاکره با کسی بود که انواع ظلم ها و دشمنی ها را بر علیه ما روا داشته بود و برای ادامه ی چپاولگری خود می خواست به زور ما را پای میز مذاکره بنشاند. لذا مقاومت می کردیم و می گفتیم که تا زمانی که آمریکا تغییری در این رفتارهای ظالمانه ی خود بروز ندهد با آن ها مذاکره نمی کنیم. حال جای دارد که رئیس جمهور محترم به ملت شریف پاسخ دهد که چه تغییری در رفتار سیاستمداران آمریکایی رخ داده بود که حاضر شد با آن ها مذاکره کند و صراحتا قبل از این مذاکره هم اعلام کرده بود که منعی برای مذاکره ندارد. اخیرا اوباما و جان کری و سایر مقامات آمریکایی ها الفاظ مهربانانه تری در مقابل کشور ما اتخاد کرده بودند. آمریکا در سازمان ملل از حق دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای سخن گفت، کری نیز در مصاحبه ی خود قبل و بعد از دیدار با ظریف این مساله را تاکید کرد. لازم است که ملت شریف ایران و مسئولین محترم در این باره هوشیار باشند و بسنجند که آیا آن چه ادعا شده است صرفا لفاظی های فریبنده بوده است و یا واقعا تغییر رفتاری اتفاق افتاده است؟

اوباما گفت: ما از حق مردم ایران در دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای حمایت می کنیم. اما تعریف او از انرژی صلح آمیز هسته ای چیست؟ خانم رایس پاسخ این سوال را داد و گفت که صحبت های اوباما به معنی موافقت با غنی سازی نیست و در تکمیل تفسیر خانم رایس آقای کری که از طرف اوباما مسئول پیگیری مساله ی هسته ای شده بود قبل از مذاکره با آقای ظریف گفت که ایران می تواند انرژی صلح آمیز هسته ای داشته باشد،‌ لکن به این منظور سطح پایینی از غنی سازی کفایت می کند. یعنی به وضوح می بینیم که آن چه اتفاق افتاده است فقط لفاظی بوده است و تغییری در رفتار رخ نداده است. مهر تایید بر این عقیده نگارنده را اوباما در دیدار با نتانیاهو زد و اذعان کرد که گام به گام با اسرائیل جلو خواهد رفت و همه ی گزینه ها حتی جنگ نظامی علیه ایران همچنان روی میز است.

آمریکا هنوز همان جهانخوار و خونخوار بزرگ است که در زمانی که رئیس جمهور پاکستان برای سخنرانی در سازمان ملل به آمریکا می رود، هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشورش را بمباران می کنند و چهار نفر بی گناه را می کشند. رئیس جمهور محترم باید به ملت شریف ایران پاسخ بدهد که چه تغییری در رفتار آمریکایی ها مشاهده کرده بود که تن به این مذاکره داد؟ رئیس جمهور محترم به چه قیمتی حاضر شدند تابوت عدم مذاکره به آمریکا را که 34 سال به عنوان نماد استکبارستیزی جمهوری اسلامی در دنیا شناخته می شد را بشکنند و تن به مذاکره بدهند؟ این دستاورد بزرگ چه بوده است و چه خواهد بود و به چه قیمتی؟ رئیس جمهور محترم در مصاحبه خود اعلام کرده بودند که هر گونه سیاستی از سوی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب عزت و مصلحت و سیاست کلی که رهبری ترسیم کرده اند خواهد بود، آقای رئیس جمهور باید مردم شریف توضیح دهند که چه شمی از عزت و نرمش قهرمانانه را در این مذاکره خود با اوباما دیدند؟ ما می دانیم که رئیس جمهور محترم دیپلمات قهاری هستند و سیاستمدار قدرتمندی هستند و غالب موضع گیری های ایشان در آمریکا (و نه همه ی آن ها مثل درخواست پیوستن اسرائیل به npt) مصداق نرمش قهرمانانه بود، لکن ایشان باید در مورد نرمش آخر خود در خروج از نیویورک توضیح دهند، چرا که نشانی از قهرمانی در آن نمی بینیم. آقای رئیس جمهور آیا بهتر نبود مذاکره با آمریکا را واگذار می کردید به زمانی که در واکنش به نرمش قهرمانانه ی شما تغییر رفتاری از خود نشان دهند؟

آیا مذاکره با آمریکا به معنای برقراری رابطه با آمریکا است؟

همان طور که ذیل اولین سوال توضیح دادیم مذاکره به خودی خود قبیح نیست و ممکن است مذاکره با دشمن به نتیجه ی مطلوب برای جامعه ی اسلامی منجر شود. لذا باید توجه کرد که مذاکره با آمریکا به هیچ وجه به معنای از سرگیری رابطه با آمریکا نیست چرا که اساسا همان طور که امام راحل و رهبری معظم انقلاب به ما آموخته اند رابطه بین یک کشور آزاده و آزادی خواه که خود یکی از ستمدیدگان استکبار است و داعیه ی مبارزه با استکبار جهانی را دارد با شیطان بزرگی مثل آمریکا که از هیچ دشمنی بر علیه اسلام و مسلمین کوتاهی نکرده است هیچ معنایی ندارد. لذا این مذاکره گرچه همان طور که قبلا هم در تحلیل خود گفتیم به مثابه امتیازی برای دشمن بود، ولی نه به معنای برقراری رابطه با کشور ظالمی است که خود را کدخدای جهان می داند، نه به معنای کوتاه آمدن جمهوری اسلامی از حقوق خود است، نه به معنای نادیده گرفتن ظلم و ستم و جنایت های شیطان بزرگ است.

سوال آخر: وظیفه امت شریف حزب اللهی وشهید پرور ایران چیست؟

جواب این سوال را به بایدها و نبایدهایی تقسیم می کنیم:

  • نبایدها
  • سرخوردگی و یاس: همان طور که توضیح دادیم این مذاکره به هیچ وجه به معنای عدول از استکبار ستیزی و مظلوم خواهی امت شریف نمی باشد و لازم است که امت شریف حزب الله تحت هر شرایطی دست از دفاع سنجیده و عاقلانه از نظام مقدس جمهوری اسلامی و پشتیبانی از مقام معظم رهبری و یاری مسئولین محترم و رئیس جمهور محترم برندارند.
  • اختلاف افکنی های داخلی: یکی از اشتباهات بزرگی که ممکن است اتفاق بیفتد بروز اختلافات داخلی است که شمه ی کوچکی از  آن را در مراسم استقبال از رئیس جمهور دیدیم. عموم مردم شریف باید مواظب باشند که اختلاف عقیده ها ریشه های عمیق برادری بین مردم شریف ایران را پاره نکند. لازم است که هوشیار باشیم که همواره یکی از سیاست های اصلی جریان استکبار که نمونه ای از آن را در جریان فتنه 88 دیدیم اختلاف افکنی های داخلی و ضربه زدن به ایران اسلامی از درون است. در عوض لازم است با ابراز عقیده و بحث آزاد پیرامون این واقعه بررسی هایی صورت بگیرد.
  • دست از حمایت رئیس جمهور محترم برداشتن: جناب حجه الاسلام و المسلمین روحانی رئیس جمهور همه ی مردم شریف ایران هستند و لازم است که امت شریف به تاسی از مقام معظم رهبری دست از حمایت و پشتیابی ایشان برندارند و از اقداماتی که خلاف این حمایت است بپرهیزند. به واسطه ی حمایت ملت شریف، ایستادگی و مقاومت آن ها و نشان دادن این مقاومت و ایستادگی به مسئولین محترم و همچنین نصیحت خیرخواهانه ی آن ها، حتما دستگاه محترم دیپلماسی با قوت و عزت بیشتری در عرصه های بین المللی حاضر خواهند شد و خواهند توانست به فضل خدا استکبار را بیش از پیش به چالش بکشند.
  • جلوگیری از رنگ حداقلی به خود زدن: جریان ارزشی موافق ارزش های نظام مقدس، جریان اکثریت کشور است، لکن دشمنان این نظام همواره در صدد انگ حداقلی زدن به این جریان ارزشی بوده و هستند، لذا لازم است که جریان ارزشی همواه در صحنه های مختلف اعتراض های صحیح و حمایت ها، با بصیرت بخشی به مردم شریف حضور حداکثری در میدان داشته باشند.
  • جلوگیری از اقدمات نسنجیده: امت شریف حزب الله لازم است که از اقدامات نسنجیده ای که طی چند سال اخیر نمونه هایی از آن را که به نام این قشر ارزشی صورت گرفت تبری بجویند و هم چنان که در گذشته نیز چنین بوده است همیشه اوج عقلانیت را در اوج انقلابی گری خود به کار گیرند. اقداماتی از جمله شعار بر علیه رئیس محترم مجلس در قم، تسخیر سفارت انگلیس خبیث از این جمله اقدامات نسنجیده عده ای بود که دستگاه تبلیغاتی دشمن تلاش کرد که آن را به تفکر و رفتار رایج جریان حزب الله منسوب کند.
  • بایدها:
  • اعتراض ها و نصیحت های خیرخواهانه و سنجیده: امت شریف لازم است که از طرق صحیحی مثل نوشتن طومار، فعالیت رسانه ای، دیدار با مسئولین دیپلماسی کشور، دیدار به نمایندگان محترم مجلس و … اعتراض های صحیح و نصیحت های خیر خواهانه را مطرح کنند و حمایت های خود از حرکت های ارزشی رئیس جمهور متحرم را جلوه بدهند.
  • بصیرت بخشی به مردم: لازم است که خواص امت شریف و نیروهای ارزشی در ابعاد مختلف مذاکره با آمریکا که به صورت مفصل به آن پرداختیم به بصیرت بخشی در جامعه اقدام کنند و فضای شفافی از اوضاع سیاسی و اقتصادی خود را ترسیم کنند. هم چنین لازم است از القای تفکر بحران زا بودن شرایط اقتصادی که یک دروغ بزرگ  و القای رسانه های دشمن است بپرهیزند و با ارائه ی مصادیقی از رفتار اقتصادی مردم و هم چنین ارائه ی آمارهای دقیق این تفکر را به چالش بکشند.
  • تبدیل تهدید به فرصت: مذاکره ای که رخ داد فرصت مناسبی است تا با پیگیری آن و جلوگیری از مسکوت ماندن آن بار دیگر خباثت و پلیدی آمریکای جهان خوار را برای امت شریف ترسیم کنیم هم چنین از رئیس جمهور محترم نیز دائما سوال شود که در ازای این مذاکره چه به دست آوردیم؟
  • پیشگیری از تحولات ناخوشایند آینده: رئیس جمهور محترم قبلا از همان اوایل انتخابات اعلام کرده بودند که قصد تعامل با آمریکا را دارند، که امت شریف می توانست از این اقدامات جلوگیری کند. هم چنین لازم است در ادامه با رصد دقیق تر شرایط از اقدامات آتی پیشگیری صورت گیرد. برای نمونه رئیس جمهور محترم در صحبت های خود بارها از آقای خاتمی به بزرگی یاد کردند و در کابینه ی خود نیز تعدادی از فتنه گران را معرفی کردند، لذا باید برای جلوگیری از بازگشت سران فتنه و دست اندرکاران آن به عرصه ی قدرت و سیاست تمهیداتی اندیشیده شود و برای جلوگیری از ورود این افراد به جریان تاثیرگذار نظام به دست رئیس جمهوری که خود از ارکان انقلاب و نیروهای ارزشی بوده و هستند اقداماتی صورت گیرد.

در نهایت امر دو نکته را یاد آور می شوم:

  • حضرت امام رحمه الله علیه در سال 67 خطاب به مسئولین پروژه ی فریب آمریکا در وزارت اطلاعات چهار مطلب را مطرح کردند که یکی از آن ها این بود: «توجه کنید که آن‌ها ]آمریکایی ها[ در زمینه های مختلف دارای سابقه می باشند، یک مرتبه کار به جایی نرسد که متوجه شوید به جای این که شما می خواهید آن ها را فریب دهید، آنها شما را فریب داده‌اند.»
  • ما نه سرهنگ هستیم،‌نه تاریخ دان هستیم،‌نه سیاست مدار و دیپلمات،‌ ما انقلابی هستیم!