این روزها چیزی که زیاد شنیده می شود اعتدال است. بهتر است بگوییم چیزی که شنیدنش از حد اعتدال خارج شده است اعتدال است. اعتدال را باید به همان معانی عامش یعنی میانه روی و دوری از افراط و تفریط معنا کرد. یعنی اعتدال در مقابل افراط و تفریط است. امام صادق علیه السلام می فرمایند : میانه روی چیزی است که خدا آن را دوست داردو زیاده روی چیزی است که خدا ان را دشمن دارد. در حدیثی دیگر امیرمومنان، که ویژگی های پیامبر اکرم را ذکر می کنند؛ می فرمایند: «روشش اعتدال، طریقه اش رشد، کلامش جدا کننده حق از باطل و حکمش عدل است.» این یعنی که اعتدال و میانه روی ریشه ای دینی دارد و علاوه بر اینکه عقل نیز تصدیق گر آن به عنوان روش مناسب حکومت داری است؛ نقل نیز آن را تایید کرده است.

اما نکته ای که در اینجا مهم است این که است که این میانه روی در واقع در محل سکون ترازویی است که طرفینش افراط و تفریط می باشند و نه حق و باطل. آن چیزی که گاها بعضی ها دانسته یا نادانسته از اعتدال برداشت می کنند و آن را در واقع پیاده روی و میانه روی میان حق و باطل می داند همین است که از اساس نقطه ی انحراف می باشد. در واقع باید گفت که بستر تحقق اعتدال، بستر حق است و هیچ گاه نمی توان آن را جدای از حق و حتی نزدیک باطل در نظر گرفت.

میانه روی بین افراط و تفریط، اعتدال است و میانه روی بین حق و باطل نفاق. کما اینکه در همان حدیث حضرت امیر هم ذکر شد که ایشان در مورد صفات پیامبر وقتی از روش اعتدال گونه اش فرمودند بلافاصله این نکته را هم متذکر شدند که «کلامه الفصل بین الحق و الباطل». یعنی کلام و سخن پیغمبر، جدا کننده حق و باطل از یکدیگر بود. این مطلب در واقع آغاز بهره برداری های سوء بسیاری از بدخواهان این انقلاب است. وقتی که رئیس جمهور منتخب، گفتمان اعتدال را که گفتمانی اساسا انقلابی و گفتمان و روش اساسی پیغمبر بزرگ اسلام در حکومت داری و مردم داری اش است را به عنوان گفتمان و محور برنامه های خود قرار می دهد، عده ای با کژ اندیشی، سعی در تحریف این گفتمان و تقلیل آن از میانه روی بین افراط و تفریط، به میانه روی بین حق و باطل دارند. درک این مطلب و عمل به آن بسیار مهم است. تحریف گفتمان اصلاح طلبی که کاملا در دامان و بستر انقلاب اسلامی تعریف شد، به یک گفتمان معارض انقلاب اسلامی در بستر باطل از رزومه های کاری افرادی است که هم اکنون برای رسیدن به قدرت، و یا هر انگیزه ی دیگر آرزوی تحریف و تقلیل گفتمان اعتدال را از مسیر انقلاب اسلامی در سر می پرورانند. در این میان شکست خوردگان و ورشکستگان سیاسی نیز نقش بسیار مهمی دارند.

بسیاری کسانی که به هر دلیلی کاندیدای مطبوعشان در انتخابات پیروز نشده است، گویا بر خلاف بیانات مبین رهبری عزیز انقلاب، قصد تمام کردن این رقابت چند روزه و تبدیل آن به رفاقت بلند مدت را ندارند. این اشتباه بار اولی نیست که تکرار می شود و باید مراقب بود تا از روحانی ، خاتمی دوم ساخته نشود. اتفاقی که در سال 76 افتاد و رسما خود اصولگرایان، خاتمی را با دست های خود به پرتگاه سازش انداختند.

اما بایسته های این اعتدال در عرصه های فرهنگی چیست؟ در واقع این سوال مطرح است که گفتمان اعتدال در حوزه ی فرهنگ با چه چالش هایی روبرو است و اصلا اعتدال فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی چه؟

بنا بر آنچه گفته شد و آنچه که قاعده ی اختصار گویی حکم می کند باید به این نکته اذعان کرد که کارویژه ی اعتدال در فرهنگ انقلاب اسلامی همان مقابله ی با افراط و تفریط است. یعنی ابتدا باید دید که در عرصه فرهنگی انقلاب، وضعیت در حوزه های مختلف چگونه است. در واقع می بایست ابتدا آسیب شناسی ای با نگاه آسیب زدایی انجام شود و پس از آن درباره ی وضعیت موجود تصمیم گیری کرد. در بسیاری از حوزه های فرهنگی همچون سینما، تئاتر و موسیقی بی تعارف باید عرض کرد که آنچه مشهود است با آنچه که از حداقل فرهنگ انقلاب اسلامی انتظار می رود بسیار متفاوت است. یعنی اساسا بسیاری از المان های فرهنگی در این حوزه ها خارج از چارچوب فرهنگی انقلاب اسلامی تعریف شده است و طبق آنچه که گفته شد، اعتدال باید در بستر حق و در بستر انقلاب اسلامی رخ د هد. یعنی اساسا مشکلی که در عرصه های فرهنگی مشاهده می شود، در وهله ی اول مشکل افراط و تفریط و یا تندروی و کند روی نیست، بلکه مشکل از بستر است. این در واقع فرق اساسی فرهنگ با اقتصاد، سیاست و … را نشان میدهد.

البته نگارنده قائل به آن نیست که در زمینه فرهنگی در کشور رشدی صورت نگرفته است. بر عکس رشدی که در زمینه ی فرهنگی در کشور از لحاظ مذهبی داشته ایم رشد چشم گیری بوده است. این را افزایش چشم گیر آمار حضور جوانان و نوجوانان در مراسمات مذهبی از جمله اعتکاف، عزاداری ها، کاروان های زیارتی و.. تایید می کند. اما آنچه که در آن تا حدود بسیار زیادی افت کرده ایم مقوله ی سبک زنگی است و المان های مرتبط و سازنده ی آن. موید این کلام سخنرانی مقام معظم رهبری است در سال 91 و در جمع با جوانان خراسان شمالی. در واقع سبک زندگی و ابزارهای رسانه ای سازنده ی آن از جمله ی سینما، تئاتر و موسیقی و … از استانداردهای انقلاب اسلامی بسیار فاصله گرفته اند طوری که حتی در محافل گفتمانی تر در این روزها از سینما به عنوان یک جبهه ی فتح نشده ی انقلاب اسلامی یاد می شود. برگزیدگان جشنواره ی فجر در این سالهای اخیر موید این کلام است. در عرصه ی موسیقی نیز همینطور. آنچه که از موسیقی در این روزها مستفاد میشود، پناهگاهی است برای جبران کمبودهای جوانان در جامعه و این پناهگاه چون پرتگاهی شده است که انگار پایانی را نمی توان برای آن متصور نمود. موسیقی هایی با آهنگ های مبتذل در سبکهای غربی و شبه غربی و با شعرهایی با تم خیانت، خوراک فکری و قلبی جوانان امروزی را تامین می کند.

حال در چنین شرایطی، گفتمانی که دم از اعتدال انقلابی می زند و برای مبارزه با افراط و تفریط به میان آمده است وظیفه اش چیست؟
بی هیچ تردیدی باید یک قدم به عقب برگشت؛ یعنی ساختن بستر برای اجرای اعتدال. چنانکه گفته شد، اعتدال بدون بستر بی معناست. قطعا هر افراط و تفریطی که اعتدال نقطه میانی آن هاست باید با یک محک سنجیده شود. افراط نسبت به چه چیزی و تفریط نسبت به چه المانی؟ این در واقع کلید اصلی اعتدالی است که کلید حل مشکلات امروز برشمرده می شود. یک قدم به عقب یعنی ساختن بستر برای اجرای اعتدال. این کارویژه ی اصلی این گفتمان در عرصه ی فرهنگ است؛ فتح جبهه های فتح نشده ی انقلاب اسلامی، بستر سازی فرهنگ انقلابی و سپس اجرای اعتدال و مقابله ی با تندروی ها و کندروی ها در عرصه فرهنگ جمهوری اسلامی.

اما سوالی که معمولا در اینجا به عنوان یک انقلت و یک شبهه مطرح می گردد یک سوال مخاطب شناسانه است. اینکه سینما، موسیقی، تئاتر،کتاب و دیگر رسانه های فرهنگی جمهوری اسلامی می بایست در خدمت مخاطب باشند و متناظر با خواسته ها و انتظارات او عمل کنند. حال وقتی که مخاطب از سبک زندگی انقلابی فاصله دارد و ذائقه اش ذائقه ی متفاوتی است چگونه این بستر سازی انقلابی برای اجرای اعتدال محقق می شود؟

اما پاسخ به این سوال وقتی مشخص می شود که در ابتدا خود سوال اصلاح گردد. آیا برای تاثیر گذاری فرهنگی و ایجاد ظرفیتهای انقلابی در این حوزه تنها نیازمند مخاطب شناسی هستیم. خیر. مخاطب شناسی ای مفید است و مثمر ثمر که مقدمه ی مخاطب سازی باشد. در واقع باید از مخاطب شناسی به سمت مخاطب سازی و ذائقه سازی حرکت کرد و در این میان از مهمترین المان های تاثیر گذار، خود گفتمان و حرکت دولت در عرصه ی فرهنگ است. بی گمان گفتمان دولت، خود فرهنگ ساز است و فرهنگ پرور. پس قدم اول را باید اصلاح گفتمانی بدانیم. بی گمان در دولتی که تنها شاخصه های ارزیابی فرهنگی آن آمار تعداد فیلمهای تولید شده و یا تعداد کتابهای چاپ شده باشد، این مخاطب سازی فرهنگی اتفاق نمی افتد. به عبارتی اولین تغییر رویکرد می بایست سفر از مقولات و معیارهای و الویت های کمی به کیفی باشد. بستر سازی تنها با ذائقه سازی و مخاطب سازی اتفاق می افتد و تا بستر سازی صورت نگیرد، حرف از اعتدال در انقلاب اسلامی، تنها یک شعار انتخاباتی بی ارزش برای جذب آرای مردمی است و اگر چنین باشد- که ان شاءالله چنین نیست- چهار سال بعد باید به انتظار نتایج جدیدی برای رقم خوردن انتخابات ریاست جمهوری باشیم.

اما مسئله ی بعدی ترویج خود فرهنگ اعتدال در جامعه است. در واقع اعتدال هم باید روش باشد و هم فرهنگ.
امام باقر علیه السلام به نقل از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله می فرمایند: «ان هذا الدین متین فاوغلوا فیه برفق. و لا تکرهوا عباده الله الى عباد الله فتکونوا کالراکب المنبت الذى لا سفرا قطع و لا ظهرا أبقى».

«این دین مقدس اسلام دینى است استوار و حکیمانه و با متانت (دور از افراط و تفریط) پس حرکت دینى شما باید با نرمش و اعتدال‏ باشد. و شما عبادت الهى را در نظر بندگان خدا سنگین و ناپسند نکنید (که با افراط و زیاده‏روى در عبادت چنین بینشى در دیگران پدید مى‏آید) که در نتیجه مانند راکب و سوارى خواهید شد که از اثر فشار بر مرکب خود آن حیوان را خسته و کوفته کرده که نهایتا نه راهى را طى کرده و نه پشت و گرده سالمى براى حیوان باقى مانده. بدن زخمى شده و رنجور گشته در عین حال مسافتى هم طى نشده است. و از طریق دیگر از محمد بن سوقه از حضرت باقر علیه السلام نظیر همین روایت نقل شده است.»

این حدیث را در واقع باید مبنای اعتدال فرهنگی نظام اسلامی قرار داد. یعنی ترویج گفتمان با رفق و نرمش. دوری از رفتارها، اعمال و سخنانی که مردم را نسبت به دینشان، فرهنگشان و سبک زندگی شان بدبین و زده می کند. که خوشبختانه رئیس جمهور منتخب در یکی از اولین سخنرانی هایشان در جمع مدیران صدا و سیما به این مهم اشاره کرده اند.

لذا آنچه که انتظار می رود در وهله اول بستر سازی انقلابی در مقولات فرهنگی است برای اجرای اعتدال و در وهله دوم ایجاد و ترویج فرهنگ اعتدال به عنوان یک روش در فرهنگسازی و مخاطب سازی. طبیعتا انتصاب مدیران شایسته در حوزه ی فرهنگ که از دید انقلابی و فرهنگی مناسبی برخوردار باشند از مهمترین کارها و اولین مطالباتی است که می بایست در این حوزه انجام شود. پس به انتظار می نشینیم تا معرفی متولی فرهنگی دولت اعتدال و مطالبات اعتدال گرایانه از او.