بسم الله الرحمن الرحیم

از سال 1908 میلادی و پس از کشف نخستین چاه نفت خاورمیانه در ایران و در شهر مسجد سلیمان، تا به امروز، فرصت‌های بسیاری برای شکوفایی و توسعه هر چه بیشتر اقتصاد ایران وجود داشته؛ اما در سایه کم‌تجربگی، غفلت و بی‌توجهی، به فرصت‌سوزی مبدل شده‌اند. این فرصت‌های از دست‌رفته، امروز مسبب و سرمنشأ گرفتاری‌های متعددی در عرصه اقتصادی کشور شده است. با نیم‌نگاهی به تاریخچه اکتشافات نفت در خاورمیانه می‌توان پی‌برد، علی‌رغم تحقق و حصول برخی توفیقات و پیشرفت‌ها، متأسفانه کشور پهناور ایران، به عنوان یکی از نفت‌خیزترین کشورهای جهان، در این عرصه آنچنان که شایسته و بایسته است، هوشمندانه عمل نکرده است.

باید توجه شود، چنین اقتصادی حتی اجازه هویدا‌شدن ضعف‌های موجود در نحوه اداره کشور را نمی‌دهد و باید دقت داشت، در صورت اتمام درآمدهای نفتی، کشور با فقر و فلاکت مواجه می شود و این واقعیت، یکی از خطرات جدی اقتصاد نفتی به شمار می‌رود. در صورت علمی‌نشدن تولید، درونی نشدن دانش تولید (بومی‌سازی تولید)، عدم افزایش صادرات غیرنفتی و اتکای صرف به درآمدهایی همچون نفت، ظهور رکود در اقتصاد، غیرمنتظره نخواهد بود.

نفت، ابزاری با قدرت پایدار برای حصول اهداف ازپیش‌تعیین‌شده در بلندمدت محسوب نمی‌شود. تاریخ سیاسی خاورمیانه نیز، این واقعیت را به اثبات رسانده. هروقت حاکمان برخی کشورهای نفت‌خیز به‌طور جد، در صدد ابزار قراردادن این محصول خاص برای دستیابی به اهداف سیاسی خود برآمده‌اند، با مشکلاتی عدیده و جدی روبروشده‌اند.

توجه به تولید داخلی، تلاش در راستای افزایش ارزش افزوده محصولات ایرانی، توسعه صادرات غیرنفتی و موارد اینچنینی، تماماً مستلزم فاصله‌گرفتن از اقتصاد تک‌محصولی یا نفتی است. در واقع کلیه موارد اشاره‌شده با این قید می‌توانند مؤلفه‌هایی تعیین‌کننده در تسریع پیشرفت اقتصادی و اقتدار فزاینده‌تر ایران اسلامی به شمار ‌روند. متأسفانه همچنان ساختارها، مقررات و آیین‌نامه‌های کشور، بر پایه قوانینی، مبتنی اقتصاد نفتی تعریف و طراحی شده‌اند و در این عرصه نیز، نیازمند بازبینی‌های لازم هستیم که البته اصلاح چنین قوانین و مقرراتی در دستور کار قرار دارد. زمانی می‌توان از این محصول استراتژیک به نحو شایسته در راستای توسعه اقتصادی و سیاسی جامعه بهره‌برد که با برنامه‌ریزی هوشمندانه، نفت به عنصری مولد در صحنه اقتصادی کشورهای برخوردار مبدل شود. یکی از پیش‌نیازهای پیشرفت اقتصادی به اقتصاد دانش‌بنیان معطوف می‌شود به واقع در چارچوب و قالب اقتصاد دانش‌بنیان، خام فروشی چه در حوزه نفتی و چه در عرصه معادن و دیگر منابع طبیعی، محلی ازاعراب ندارد.

تأکیدات مقام معظم رهبری قریب به هجده سال قبل با مضمون ذیل به تازگی این‌گونه منتشر گردید: «اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولت‌های ما در برنامه‌های اساسیِ خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاه‌های نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان “تکنوکرات” لبخند انکار زدند که مگر می‌شود؟! بله، می‌شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد.» وقتی برنامه‌ اقتصادی یک کشور به یک نقطه‌ی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ خاص تمرکز پیدا می‌کنند.

بی‌شک نخستین مانع امروز کشور در توسعه صنایع نفتی، اصرار بر خام فروشی می باشد و نقطه شروع بسیاری از تغییرات در بدنه اقتصاد هر کشور، وجود عزم و اراده مسئولین برای ایجاد تغییر است. درحالی ‌که آمریکا هر بار، عرصه را بر فروش نفت ایران در جهان تنگ‌‌تر می‌کند؛ اما مسئولین هنوز بر فروش نفت به ‌صورت خام پافشاری می‌کنند.

برای رفع وابستگی به نفت و درعین ‌حال بهره‌بردن از این نعمت طبیعی، باید آن را فراورش کرد. فراورش نفت توسط پالایشگاه‌ها و پتروپالایشگاه‌ها، راه اصولی مقابله با تحریم‌های آمریکا و رفع وابستگی به خام‌فروشی آن است. به‌ طورکلی توسعه صنعت پالایشگاهی دارای چهار مزیت در مقابله با تحریم‌های آمریکا نسبت به خام فروشی نفت است:

  1. اولین مشکل صادرات نفت خام، حجم بزرگ محموله‌های آن است. نفت خام با نفت‌کش‌های بزرگ در حجم‌هایی بزرگ صادر می‌شود. بزرگی حجم محموله‌ها باعث شده که نفت‌کش‌هایی که از بندر خارک نفت ایران را بارگیری می‌کنند، به راحتی توسط سیستم رادار رهگیری و شناسایی شوند؛ اما در طرف دیگر، با فراورش نفت خام محصولات آن به بیش از 50 رقم افزایش می‌یابد که روش صادرات آن‌ها هم می‌تواند با کشتی‌های کوچک، ماشین‌های سنگین و حتی خط لوله‌ها به کشورهای همسایه باشد. این تنوع و کاهش حجم محموله‌ها موجب می‌شود که تحریم‌‌پذیری محصولات نفتی غیرممکن شود.
  2. مشکل دوم، تنوع کم مشتریان نفت ایران در سطح جهان است. از 670 پالایشگاه نفت و میعانات گازی جهان فقط 40 مورد آن قابلیت استفاده از نفت خام و میعانات گازی ایران را دارند. در صورت فراورش نفت خام این چهل مشتری به هزاران مشتری در سطح جهان گسترش می‌یابد. با توجه به تراکنش‌های متعدد و کوچکی که بین این مشتریان و فروشندگان محصولات نفتی ایران صورت می‌گیرد امکان رهگیری این تراکنش‌ها نیز برای آمریکا بسیار سخت و تا حدی غیرممکن می‌شود.
  3. مشکل سوم خام‌فروشی، در طرف عرضه نفت است. در حال حاضر نفت، توسط شرکت ملی نفت عرضه می‌شود. این موضوع باعث شده تا آمریکا با فشار بر همین نهاد بتواند به‌راحتی فروش نفت ایران را تحت تأثیر قرار دهد. در صورت گسترش فراورش نفت خام، دیگر شرکت ملی نفت تنها عرضه‌کننده محصولات نفتی ایران نیست. در صورت فراورش نفت خام این بخش خصوصی و پالایشگاه‌ها هستند که می‌توانند با بازاریابی در سطح جهانی، از روش‌های مختلف تحریم‌ها را دور زده و محصولات نفتی ایران را به جهان عرضه کنند.
  4. در حال حاضر کشورهای ژاپن، کره جنوبی، چین، هند، ترکیه، ایتالیا، یونان، فرانسه، اسپانیا و آفریقای جنوبی مشتریان نفت خام ایران در سطح جهان هستند. محدودبودن مشتریان موجب شده که حمل نفت خام به این کشورها ریسک و هزینه‌های بسیاری همچون بیمه، طولانی بودن فرآیند خرید، حمل‌ونقل و… را به همراه داشته باشد. در انتها، تمام هزینه‌ها و ریسک‌های ذکرشده موجب می‌شود که شناسایی محموله‌های نفتی ایران برای نظام تحریم‌کننده جمهوری اسلامی افزایش یابد.

در کشور ما، از میان ۱۰ پالایشگاه فعال، ۷ پالایشگاه پیش از پیروزی انقلاب ساخته شده‌است که یکی از دلایل آن مقابله با تحریم‌های نفتی احتمالی مانند تحریم‌های پس از ملی‌شدن صنعت نفت بود؛ پس از انقلاب به دلیل جنگ تحمیلی، توسعه صنایع پالایشگاهی متوقف شد؛ پس از پایان جنگ، دولت کارگزاران دو پالایشگاه امام خمینی شازند و بندرعباس را آغاز کرد و به دولت اصلاحات تحویل داد، اما در زمان تصدی‌گری بیژن نامدار زنگنه بر وزارت نفت با استناد به اینکه ساختن پالایشگاه صرفه اقتصادی ندارد، هیچ طرح جدیدی آغاز نشد و ترجیح داده شد به جای خودکفایی در تولید فرآورده‌های نفتی به‌ویژه بنزین، واردکننده برخی فرآورده‌ها باشیم. در حالی که افزایش ظرفیت پالایشی کشور، هم از دیدگاه اقتصادی و هم از نظر استراتژیک، بسیار ضروری بود. در مجموع، ظرفیت پالایشگاه‌های جهان در سال ۱۹۹۵ معادل ۷۵.۶۴ میلیون بشکه در روز بود که این ظرفیت در سال ۲۰۰۵ میلادی به رقم ۸۶.۴۸ میلیون بشکه در روز رسید و از افزایش ۱۰.۸۴ میلیون بشکه‌ای در روز حکایت دارد؛ اما سهم ایران از این افزایش صفر بود. تنها پروژه پالایشی موفق، طی دو دهه اخیر، پروژه پالایشگاه ستاره خلیج فارس می‌باشد که در دولت دهم راه‌اندازی و با پیشرفت بالای ۶۰ درصد تحویل دولت یازدهم شد و سرانجام در دولت دوازدهم با وجود تأخیرها و وعده‌های فراوان، به بهره‌برداری رسید. هم اکنون ظرفیت پالایشی ایران حدود ۲.۱ میلیون بشکه در روز است که همه این ظرفیت، در دورانی جز دوره مدیریت ۱۴ ساله بیژن زنگنه بر این صنعت، طراحی و اجرا شده است. به طور تقریبی، اگر در این مدت 5 پالایشگاه با ظرفیت 400هزار بشکه می ساختیم، امروز دیگر نفتی برای خام‌فروشی نداشتیم.

با ورود مجلس به میدان مبارزه با تحریم‌های نفتی هیئت ‌رئیسه مجلس طرح «افزایش ظرفیت پالایشگاه‌های میعانات گازی و نفت خام با استفاده از سرمایه‌گذاری مردمی» را در 4 مهر 97 اعلام وصول کرد. این طرح در کمیسیون انرژی و کمیسیون برنامه ‌و بودجه کشور تصویب شد اما در حال حاضر مرحله نهایی تصویب آن به بهانه بررسی قوانین مربوط به انتخابات مجلس به تعویق افتاده‌است. امید است در چنین شرایطی، مجلس هرچه سریع‌تر طرح‌های مناسب را تصویب کرده و دولت و وزارت نفت را مکلف به اجرای آن کند. مطمئناً تصویب طرح‌هایی مشابه «افزایش ظرفیت پالایشگاه‌های میعانات گازی و نفت خام با استفاده از سرمایه‌گذاری مردمی»، نسبت به سایر طرح‌ها در مقابله با تحریم‌های آمریکا، عکس‌العملی بسیار کم‌هزینه‌تر و سودآورتر، خواهد بود.

 

نویسنده: محمدرضا شهبازی،کارشناسی معارف اسلامی و اقتصاد /